مورچه و مبارزه با آن
مورچه
FORMICIDAE ant
مورچه ، یقینا احتیاج به معرفی ندارد . این حشره آشنا و تا اندازه ای مزاحم مستقیما به
گیاهان صدمه نمی زند (باستثنای گونه ای که به مورچه باغبان شهرت داشته و برای کشت
نوعی قارچ که غذای آنرا تشکیل می دهد برگ درختان را جدا کرده به لانه می برد .)
زیان مورچه معمولا بطور غیر مستقیم حاصل می شود .
مورچه ممکن است در خاک باغچه یا گلدانهای بزرگ لانه
کرده موجب قطع ریشه گیاه گردد .
بعلاوه این حشره علاقه زیادی به ترشحات شیرین حشراتی مانند شته دارد .
شته ضمن مکیدن شیره گیاهی با اندک تحریکی از خود ترشحات
شیرینی خارج می کند که بسیار مورد پسند مورچه است .
بهمین سبب مورچه با دانستن این موضوع شاخکهای خود را به پشت شته زده ازماده شیرین مترشحه
استفاده میکند.
مورچه ها اغلب از این منبع غذائی در مقابل دشمنان دفاع کرده گاه برای محافظتشان
پناهگاه میسازند .
بعضی از انواع مورچه اقدام به نگهداری و پرورش گله ای از
شته ها می کنند .
تخم شته ها را در زمستان به لانه خود برده مرتبا با لیس زدن تمیز
نگه می دارند .
سپس با فرا رسیدن بهار تخمها را به بیرون برده بر روی گیاهان
مورد علاقه شته قرار می دهند .
آنها گله ها را از گیاهی به گیاه دیگر میبرند تا اطمینان حاصل کنند که غذای مناسب و کافی در اختیار شته
قرار دارد . در مواقع اضطراری و خطر ، گله را همراه با تخمها به مکان امنی انتقال می
دهند و پس از رفع خطر مجددا آنها را به چراگاه باز می گردانند .
به این ترتیب مورچه می تواند عامل مهمی در حفظ نسل شته ها باشد .
پس مبارزه با آن برای دفع شته ضرورت پیدا می کند .
برای مقابله با مورچه میتوان از گرد فایگام یا بایگون و یا سموم
مشابه استفاده
نمود
مکانیزاسیون کشاورزی
مکانیزاسیون واژه ایست مشتق شده از مکانیک که به معنای مکانیکی کردن است.پس مکانیزاسیون به مفهوم مکانیکی کردن است و منظور از آن ، استفاده از وسایل و ادوات مکانیکی برای تولیدات و انجام کارهای کشاورزی است.
تاریخچه ی مکانیک به قرن هفدهم برمی گردد که با قوانین سه گانه ی نیوتن آغاز شد و با فعالیت دانشمندان مختلف علم مکانیک، ادامه پیدا نمود.سپس ماشین آلات کشاورزی اختراع شدند و مکانیک کشاورزی به وجود آمد.
واژه ی مکانیزاسیون کشاورزی از زمانی متداول گشت که تراکتورهای بخاری وارد مزرعه شدند ، ولی ورود این وسایل یا مکانیزه شدن کشاورزی صرفا به منظور انجام کار بهتر ، بیشتر و با هدف افزایش درآمد انجام گرفت و امروز نیز چنین است.
با توجه به مطالب گفته شد می توان اینگونه تعریف کرد:
مکانیزاسیون کشاورزی یعنی استفاده از وسایل مکانیکی به منظور افزایش کمی و کیفی تولیدات کشاورزی و با هدف افزایش درآمد مالی کشاورز.
بنابراین اگر مکانیزاسیون به افزایش درآمد کشاورز نینجامد ، مکانیزاسیون نیست.اگر استفاده از وسایل دامی به افزایش بیشتر درآمد بینجامد، کاربرد ماشین را نمی توان مکانیزاسیون نامید و توصیه نمی شود.
افزایش درآمد کشاورز با سه عمل صورت می گیرد:
1-افزایش کمیت محصول
2-افزایش کیفیت محصول
3-کاهش هزینه ی تولید محصول
افزایش کمی محصول به دو صورت انجام می شود:
الف)افزایش سطح زیر کشت: این کار با وسایل مکانیکی به سهولت قابل انجام است که به دلیل محدودیت کارگر و شاق بودن این عملیات از ادوات مکانیکی کشاورزی استفاده می شود.
ب)افزایش عملکرد: ممکن است سطح زیر کشت را افزایش نداد ولی با شخم یکنواخت ، تهیه ی بستر مناسب ، کاشت در عمق ثابت و فاصله ی مناسب بین بوته ها، وجین مؤثرتر، سمپاشی ، کودپاشی و بالاخره برداشت بهتر عملکرد بیشتری تحصیل نمود که این عملیات جز با کاربرد ماشین امکان پذیر نمی شود.
افزایش کیفی محصول از مهمترین عوامل افزایش درآمد روستایی است.اگر عمق کاشت ، زمان برداشت ، نحوه ی برداشت به صورت مناسب توسط ادوات کشاورزی در مورد محصول صورت گیرد بازدهی به مقدار بسیار زیاد افزایش می یابد. به عنوان مثال برگ توتون درجه ی یک با دو روز تاخیر در خشک کردن به درجه ی سه تقلیل می یابد. یونجه اگر به موقع برداشت نشود از نظر کیفی ، محصول بسیار افت می کند.
کاهش هزینه ی تولید و اثرات آن را در کشورهایی چون ایران که تعداد کارگر کم است با مکانیزه کردن درست ، به وضوح می توان رؤیت کرد. اگر کارشناس مکانیزاسیون از نحوه ی کار ماشین اطلاع کافی نداشته باشد و از طرفی هزینه ی نگهداری و تعمیر وسایل زیاد باشد هزینه ی تولید محصول کاهش نمی یابد که این امر با مفهوم مکانیزاسیون کشاورزی مغایر است
نماتدهای انگل گیاهی در کلیه نقاط کشاورزی جهان یافت می شود و هر محصولی مورد خسارت و حمله آنها قرار می گیرد. نماتدها اثرات نامطلوبی را در گیاه ایجاد نموده که بستگی به نحوه تغذیه آنها دارد. اکثر نماتدها ریشه های گیاهان را مورد حمله قرار می دهند. لکه های موضعی کم رشد در یک محصول به نظر سالم، اغلب اولین شواهد آلودگی در اثر نماتدها است.
نماتدها به استثناء تعداد معدودی از ماده ها که متورم، حجیم و بادکرده هستند بقیه کرمهای باریک و رشته ای و نخی شکلی هستند.نماتدها از نظر اندازه متفاوت اند. اکثر نماتدهای پارازیت گیاهی طولی کمتر از0.5 میلی متر دارند.
بزرگترین نماتد شناخته شده در دنیا 8.5 متر است که Placentonema است و در بدن نهنگ ها زندگی می کند.
نحوه زندگی:
1) Free living: به صورت آزاد در آب یا خاک زندگی می کنند. مثال: اکثر راسته Dorylamida
2) پارازیت: زندگی پارازیتی در گیاهان، جانوران و انسان دارند. مثل Meloidogyne
اهمیت اقتصادی:
در هر جایی که اثری از رطوبت، حرارت و سایر شرایط باشد اکثر نماتدها موجود است. حتی در آلودگی های شدید نیز نماتدها از طریق باد منتقل شده و در هوا دیده می شوند.
نماتدها به اکثر گیاهان (زراعی و غیر زراعی) خسارت می زنند. در کشورهای گرم و نیمه گرم افزایش جمعیت زیاد است و از طریق کاهش محصول و کاهش کیفیت محصول خسارت می زنند.
خسارات در صنایع چغندر قند در آلمان در سال 1802 که اولین تولید تجاری شکر را شامل می شود، نمایانگر اولین شواهد چشمگیر اقتصادی و انتشار وسیع نماتدهای انگلی گیاهی می باشد.
تعیین میزان خسارت و محاسبه ی دقیق آن در مورد تهاجم نماتدها به محصولات کشاورزی در واقع کاری بسیار مشکل است زیرا معمولاً عوامل بیماریزا از چندین گروه می باشند و تفکیک خسارت هر گروه به تنهایی کاری بسیار دشوار است. ولی بیشترین خسارت و کاهش محصول در مناطق گرمسیر رخ می دهد.
تغذیه در نماتدها: نماتدها دارای طیف وسیعی از منابع غذایی می باشند. آنها گرچه قادرند از انواع مواد غذایی استفاده کنند ولی معمولاً سعی می کنند خود را با منابع غذایی معینی سازگار کنند. از نظر تغذیه و میزبان نماتدها به گروههای زیر تقسیم می شوند:
1. نماتدهای گوشتخوار و شکارچی Carnivorous و Pradator
2. نماتدهای گیاهخوار Phytophagous
3. نماتدهای همه چیزخوار Ominivorous
4. نماتدهای ساپروفیت (آزاد زی) Saprophagous
5. نماتدهای قارچ خوار Mycophagous
6. نماتدهای میکروب خوار Microphagous
7. نماتدهای انگل جانوری Animal parasite
قبل از اینکه به بررسی تغذیه در نماتدهای پارازیت گیاهی بپردازیم لازم است که سیستم گوارش نماتدها را به صورت خلاصه بررسی نمائیم.
دستگاه گوارش:
در نماتدها این دستگاه لوله مستقیمی است که از روزنه دهان شروع و به مخرج منتهی می گردد. این دستگاه برحسب نوع تغذیه و شرایط محیطی تغییر پیدا می کند. به همین خاطر اختلاف به وجود آمده در این دستگاه در شناسایی نماتدها به خصوص در سطوح بالا (رده یا راسته) اهمیت زیادی دارد. در واقع این دستگاه در نماتدهای شکاری برای شکارکردن، در نماتدهای پارازیت برای زندگی پارازیتی و در نماتدهای آزاد برای زندگی ساپروفیتی سازش یافته است.
دستگاه گوارش شامل:
1. روزنه دهان و لب های اطراف آن
2. محفظه دهانی
3. مری
4. روده، رکتوم، کلواک و مخرج
Stylet
نماتدهای پارازیت نباتی در قسمت دهان عضو نیزه مانند به نام Stylet یا خرطوم دارند که هنگام تغذیه عضو مزبور را به داخل نسج فرو کرده و شروع به تغذیهمی نمایند. در ضمن در موقع تغذیه ماده مخصوص از بزاق خود ترشح می کنند که به وسیله Stylet وارد گیاه کرده و در نتیجه، آن را قابل حل و هضم می نمایند.
در نماتدهای راسته Tylenchida که شامل اکثر گونه های پارازیت گیاهی می باشند Stylet از جوش خوردن و به هم پیوستن قطعات کوتیکولی تغییر شکل یافته در حفره دهانی به وجود می آید و به همین علت به آن Stomata Stylet می گویند. در وسط این Stylet مجرای باریکی وجود دارد که این مجرا به مجرای مری متصل می شود و مواد غذایی می توانند از آن عبور کنند ولی باکتریها و ویروسها نمی توانند از داخل آن عبور کنند، به همین دلیل هیچ نماتدی از این راسته ناقل ویروس نیست.
در نماتدهای راسته Dorylaimida که از رده Adenophorea هستند، استایلت به وسیله یک سلول مخصوص در قسمت جلویی مری ایجاد می شود. به همین دلیل به آن Odontostylet می گویند که استایلتی است که توسط یک سلول در مری تولید می شود و سپس به سمت حفره دهانی هدایت می شود.
در نماتدهای راسته Dorylaimida در مراحل مختلف پوره گی همیشه یک استایلت ذخیره ای وجود دارد. در خانواده Longidoridae که شامل Longidorous و Xiphinema است. استایلت بلند و سوزنی است در جنس Trichorous استایلت از تغییر شکل دندان خاص بزرگی به نام Mural به وجود می آید. به این استایلت Onchio stylet می گویند که یک استایلت توپر است.
معرفی نماتدهای پارازیت گیاهی الزاماً خورنده گیاهان هستند و برای توسعه و رشد مواد غذایی را بدست می آورند. تولید مثل آنها وابسته به سیتوپلاسم سلولهای زنده گیاه می باشد. سازش تکاملی آنها برای تغذیه گیاهی با گسترش لبهای میان تهی آنها همراه است. Stylet ساختمان برجسته و مهم برای تغذیه این نماتدها می باشد، که نشانه مورفولوژیکی و تغییرات حلق نشانه خوبی از این نماتدها است. همچنین هنگام تغذیه از گیاهان، نماتدهای پارازیت گیاهی برای نفوذ به دیواره سلولی و تزریق ترشحات آنزیمی به داخل سلول گیاهی از Stylet استفاده می کند. سوراخ میانی استایلت برای قورت دادن مواد غذایی سیتوپلاسم می باشد.
نماتدهای درون بافت ریشه همچنین از استایلت شان برای برش و بازکردن و یا تزریق ترشحات، برای انحلال یا ضعیف کردن دیواره سلولی یا تیغه میانی استفاده میکنند. سلولهای غدد ترشحی داخل حلق منبع عمده ترشحات پیچیده در گیاهان گرفتار می باشد. این سلولهای بزرگ غدد به طور قابل ملاحظه ای در نماتد ظاهر می شود. ترشحات نماتدهای فعال در حال تغذیه از سلولهای گیاهی موجب تغییر فضای تغذیه می شوند.
اثرات تغذیه ای نماتدها روی گیاهان
لکه های موضعی کم رشد در یک محصول به نظر سالم، اغلب اولین شواهد آلودگی در اثر نماتدها است.
اثرات روی ریشه: توسعهی شعبات زیاد در ریشه، توقف در طویل شدن و کاهش رشد ریشه ها، ریش ریش شدن غدد از جمله اثرات نماتدهای مهم ریشه می باشد. خسارت ناشی از نماتدهای تغذیه کنندهی قسمت های هوایی گیاه، پیچیدگی برگها و کم رشدی ساقه نیز از علائم آلودگی نماتدها است. کم رشدی گیاه ممکن است در اثر کاهش نقل و انتقال، جذب مواد غذایی و تولیدات غیر طبیعی متابولیست های سمی و غیره باشد.
اشکال پارازیتیسم در نماتدها
چون نماتدهای پارازیت گیاهی معمولاً در خاک زندگی می کنند طبیعتاً ریشه هاو سایر اندامهای زیر زمینی متداول ترین اندام مورد حمله می باشند. ولی بعضی از نماتدها مثل Anguina و Aphelenchoides و Ditylenchus به قسمت های هوایی نیز حمله میکنند.
در نماتدها اشکال پارازیتیسم متفاوت می باشد و از نظر رابطه نماتدها با بافت ها می توان آنها را به دو گروه کلی تقسیم کرد:
1. پارازیت داخلی 2. پارازیت خارجی
ولی بهتر است تقسیم بندی این گونه باشد:
نماتدهای مهاجر Migratory
الف) نماتدهای پارازیت خارجی مهاجر Migratory Ectoparasite
این ها پارازیت های خارجی مهاجر ریشه هستند. برخی از نماتدها مثل Trichodorus، Paratylenchus کاملاً سطحی هستند در حالی که Longidorus، Helicotylenchus گرچه خارجی مهاجرند ولی قادرند به لایه های ابتدائی ریشه نفوذ کنند.
ب) مهاجرهای داخلی M.Endoparasite
از
این نماتدها می توان به Pratylenchus، Radophulus اشاره کرد که مهاجر داخلی ریشه گیاهان علفی می باشند. در حالی که
نماتدهائی مثل Bursaphelenchus به درختان حمله
می کنند. نماتدهایی مثل گونه های Ditylenchus مهاجر داخلی ساقه و برگ اند.
نماتدهای ثابت Sedentary
الف) داخلی ثابت: مثل Meloidogyne، Nacobbus
البته این نماتدها بسیار تخصصی و ارتباطات تغذیه ای پیچیده ای با گیاهان میزبان دارند.
ب) خارجی ثابت: مثل Heterodera
در این نماتد قسمتی از بدن نماتد داخل بافت است ولی قسمت اعظم آن بیرون است. البته این نماتد سیست را میتوان جزء نیمه داخلی ها دانست.
ج) نیمه داخلی: مثل نماتد مرکبات
انتقال و انتشار نماتدها
وجود
غشاء نازک آب در اطراف ذرات خاک حرکت نماتدها را آسان و اشباع
و خشک شدن خاک از آب باعث کندی حرکت و یا توقف حرکت نماتدها خواهد شد.
نماتدهای انگل ریشه
ارتباط تغذیه ای بین نماتدهای پارازیت داخلی و خارجی و گیاهان حساس گوناگون است. این ارتباط تغذیه ای باعث ویرانی بافتهای بالغ می گردد. اکتوپارازیت های مهاجر اغلب جزء پارازیت های اولیه هستند. آنها بیرون ریشه باقی می مانند و از استایلت برجسته شان برای خوردن شان از سلولهای اپیدرم یا سلولهای عمیق درون ریشه استفاده می کنند.
با وجود گونه های استثنا عموماً تغذیه شاخص نماتدها از ریشه می باشد مانند Belonolaimus. نماتدها با این نوع روش تغذیه عمومی سبب آشکار شدن خسارات اندک بافتها می شوند.
اکتو پارازیت های ساکن از یک نقطه تغذیه خواهند کرد یا از یک سلول گیاهی برای یک کدت طولانی از زمان به روی قسمت بیرونی ریشه. تغذیه به وسیله Criconemella xenoplax سبب صدمه اندک بافت می شود اما دیگر گونه ها مثل Hemecyeliophora موجب گالهای انتهایی می شود وقتی که از نوک ریشه تغذیه می کنند.
این نماتدها در مرحله پوره سن دوم که ورمی فرم است به ریشه حمله می کند و گسترش آنها به خاطر تکامل ظاهری شان و عملکرد ویژه سلولهای ریشه که برای تغذیه تخصصی است. این سلولهای ریشه منابع غذایی دائمی برای پارازیت ها است. در این روش تغذیه معمولاً سلولهای اطراف ناحیه تغذیه نماتد در بافت ریشه، ویران می شود.
نماتدهای اکتو پارازیت از بافت ریشه به وسیله جای دادن استایلت از بیرون ریشه می خورند. این گروه عبارتند از چندین نمونه که از نظر شکل ظاهری متفاوتند و از خانواده های مختلف می باشند و متدهای تغذیه ای متفاوت نیز دارند. یک قاعده متداول این است که آنهایی که استایلت کوتاه و کوچک دارند از سلولهای اپیدرمی تغذیه می کنند. برای مثال Tyienchorhynchus. و گونه هایی با استایلت بلند قادرند بهره برداری کنند. از بافتهای عمقی ریشه. مثل Belonolaimus و Dolichodorus.
آناتومی و فیزیولوژی ناحیه نوک ریشه و فعالیت بیولوژیکی آن باعث بوجود آمدن منطقه ای می شود که نماتدها ریشه ها آن را ترجیحاً هدف قرار می دهند.
نماتدهای پارازیت داخلی به بافت ریشه با قسمتی یا تمام بدنشان حمله می کنند. گرچه بعضی گونه ها به محض ورود به داخل ریشه تغذیه می کنند. دیگرگونه ها ترجیحاً فقط بعد از مهاجرت به حوزه غذایی، تغذیه می کنند. پدیده نفوذ در ریشه در گونه های نماتدی با استایلت کوتاه ظاهر می شود. این نماتدها در پروتوپلاسم سلولهایی که ظرفیت پروتئین بالا دارند به جستجوی غذایی می پردازند. مجموع حوزه های تغذیه با لوله های آوندی بیشتر مواد غذایی را در خود ذخیره و نگهداری می کنند.
زیر
خانواده Pratylenchinae با وجود اعضاء مشخص مثل Pratylenchus، Radopholus
و Hirschmanniella و دیگر گونه ها اندوپارازیت های مهاجر هستند که با دارا بودن یک
استایلت کوچک اما قوی که از آن ابتداً برای پاره کردن دیواره سلولها و تغذیه از
سیتوپلاسم استفاده می شود.
بافت پوست اولیه ریشه از اندوپارازیت های مهاجر جلوگیری می کند اما اندوپارازیت های نماتدی گره و سیت ریشه از میان پوست عبور و به لوله های آوندی حمله می کنند و موجب ایجاد حوزه های تغذیه در آنجا می شوند و سپس در آن محل ثابت می شوند.
گونه نماتد سیست H.
Sechachtii و نماتد ریشه گرهی M.incognita این چنین رفتار
می کنند.
رفتار تغذیه
رفتار تغذیه در همه نماتدهای Tylenchid بدین صورت است که ترشحات غدد از میان کانال استایلت رهاسازی میشوند قبل از اینکه به جذب مواد غذایی بپردازند.نماتدها در فاز تراوش مهاجر محسوب میشوند.
در گونه T.dabius سلولهای ترشحی محتویات خود را از سوراخ میانی استایلت مستقیماً وارد سیتوپلاسم می کنند. البته بعد از اینکه نماتد دیواره سلولی و غشای پلاسمایی را سوراخ کرد. جاری شدن فاز تزریق ترشحات حدود 1min به طول می انجامد. در این زمان ماهیچه های metacorpral غیر فعالند.
قابل
ذکر است در نماتدهای Aphelenchoides در محل وارد شدن ترشحات به مری کیسه ای وجود دارد که این ترشحات
ابتدا آنجا جمع می شوند. به این کیسه Ampulla
می گویند.
در نماتدهای انگل گیاهی تخم پس از تفریخ لارو سن دوم خارج و سپس به اندامهای زیر زمینی حمله می کند. با توجه به خصوصیات میزبان و خود نماتد به صورت انگل خارجی یا داخلی درآمده و تغذیه می نماید. در این نماتدها غدد ترشحی بزرگی بوده که دارای ترشحات فعال و پیچیده می باشند. نماتدهای راسته Tylenchid دارای سه غده داخلی بوده که یک پشتی و دو عدد دیگر به صورت شکمی قرار دارند. دریچه غده های پشتی وارد مجرای مری در نزدیکی انتهای تیغه (stylet) می شود. ترشحات غدد شکمی به درون مجرای مری وارد و در هضم غده کمک می نمایند. شکل غدد نماتدهای انگل داخلی ساکن در طول فرآیند دوره انگلی آنها تغییر می یابد. در ماده های بالغ، غدد شکمی کوچک شده و غده ی پشتی برجسته می گردد.
بیماریزایی نماتدها
قسمت عمده ترشحات نماتدها که در ایجاد بیماری در سلولهای میزبان مؤثر است وجود کریستالها این است که حالت گرانوله دارند و از جنس گلیکو پروتئینی می باشند.
عملکرد ترشحات غدد مری با ایجاد و حفظ حوزه ی تغذیه در میزبان مرتبط است. حفظ حوزه تغذیه اختصاصی برای نماتدهای انگلی ساکن بسیار مهم و حایز اهمیت است. آنها موجب می شوند که سلولهای غیر اختصاصی به سلولهای بسیار اختصاصی و نیز فعالیت های اختصاصی در واکنش به بسیاری از ممانعت گرها و تحریک کننده ها تبدیل گردند.
به هر حال در مکانهای تغذیه هسته و هستک ها بزرگ شده، سیتوپلاسم افزایش یافته و ضمائم سلولی تکثیر گردیده اند.
در تشکیل سین کیتیا علاوه بر افزایش سیتوپلاسم غشای پلاسمایی و دیواره سلولی مربوط به سلولهای اطراف از بین می رود. این حوزه تغذیه در گونه ی H.schachtii دیده می شود. نوع دیگر تشکیل حوزه تغذیه به وجود آمدن سلولهای غول آسا Giant-cell در مورد نماتدهای meloidogyn می باشد که در این حوزه تغذیه دیوار سلولی از بین نمی رود بلکه واکنش سلول به ترشحات با افزایش سیتوپلاسم و اندامکهای درون آن است. در هر دو ساختار فرایندها شبیه به هم بوده و باعث افزایش فرایندهای متابولیکی و افزایش مواد محلول جهت حفظ و بقای حوزه تغدیه می باشد.
رفتار تغذیهای در بعضی لاروها
بعد از تخم معمولاً پوره سن دوم از تخم خارج می شود. ولی گاهی پوره سن دوم به جای اینکه از تخم خارج شود از بدن نماتد ماده خارج می شود. در این حالت پوره سن 2 از داخل شروع به تغذیه از بافت های مادر نموده و آن را می کشد. به این حالت Endothokia matricida می گویند. این حالت در نماتدهای Rhabditida، بعضی از Aphelenchus ها و برخی از Ditylenchus ها دیده شده است.
منشاء ترشحات آنزیمی در نماتدها
به طور کلی ترشحات آنزیمی در نماتدها توسط دو منبع تهیه می شود:
1. غده ترشحی موجود در حباب انتهایی مری
2. سلولهای تشکیل دهنده ناحیه جلوئی روده
در نماتدهای شکاری دارای استایلت ترشحات و آنزیم های فلج کننده Paralysant وجود دارد. ولی در نماتدهای گیاهخوار یا پارازیت گیاهی و یا سایر نماتدهای شکارچی ترشحات آنزیمی متفاوت است. نوع آنزیم های ترشح شده توسط هر نماتد رابطه مستقیم با رژیم غذایی یا تغذیه نماتد دارد.
در نماتدهای پارازیت گیاهی آنزیم های مثل سلولاز، پکتیناز، آمیلاز، اینورتاز و حتی پروتئاز نیزوجود دارد. ولی آنزیم مشترک در تمام نماتدهای گیاهی آمیلاز است زیرا فرم ذخیره ای در گیاهان نشاسته است.
نماتدهای انگل حیوانات دارای آنزیم های ضد انعقاد خون Anticoagulant هستند که باعث می شود در حین تغذیه خون لخته نشود. در نماتدهای شکاری آنزیم پروتئاز از همه بیشتر است.
هضم غذا در نماتدها در خارج از دهان در سلولهای گیاهی (هضم خارج دهانی یا پیش از جذب) و همچنین ادامه هضم درون روده انجام می پذیرد. به هضم خارج دهانی Extra corporeal digestion می گویند.
در سیستم گوارش Median bulb (حباب میانی) مهمترین قسمت برای پمپاژ غذا است و در مقطع عرضی مثلثی شکل بوده و در واقع دریچه ای است کوتیکولی که به وسیله ماهیچه هایی به دیواره مری متصل است.
اثرات آنزیم ها و ترشحات
نماتدها در حین تغذیه مقداری از ترشحات غده پشتی مری و احیاناً دو غده دیگر را از طریق استایلت به داخل بافتهای گیاهی می فرستند. نتیجه عمل این ترکیبات افزایش قابلیت نفوذ Permability در سلولها، افزایش میزان هورمون ها در اطراف محل مورد حمله، تخریب دیواره بین سلولی، تجمع مواد غذایی و تمرکز مواد فنلی (مکانیسم دفاعی گیاه) در اطراف محل مورد حمله می باشد.
مثلاً نماتد D.dipsaci تولید آنزیم های غیرفعال کننده اکسین می نماید، بنابراین رشد متوقف شده، فاصله میان گره ها کاهش یافته و گیاه کوتوله باقی می ماند. همچنین در اثر حمله این نماتد تعدادی از سلولهای گیاهی ترد و شکننده شده سپس خشک شده و می ریزند. بنابراین حمله این نماتد سبب جداشدن سلولها می گردد.
گونه های Meloidogyne و Heterodera سبب هیپرتروفی و هیپر پلازیا در سلول ها و در نتیجه افزایش رشد و ایجاد گال یا تورم در روی ریشه می شوند. معمولاً بین اندازه گال و هورمون اتیلن رابطه مستقیمی وجود دارد. این نماتد سبب کاهش ازت یا کاهش تثبیت ازت در گیاهان همزیست می شود. چون این نماتدها سبب تغییر Lectin و در نتیجه باعث عدم اتصال باکتری به ریشه می گردند. آلوده شدن گیاه سویا به M.glycinae باعث افزایش جذب کلسیم می شود که علت آن تخریب لایه آندو درمی در اثر حمله نماتد است. تولید سلولهای غول آسا و Cyncytiam به ترتیب به وسیله Meloidogyne و Heterodera انجام می گردد که ناشی از بزرگ شدن سلولهای هادی است. سلولهای هادی برای انتقال املاح در فواصل کوتاه استفاده می شوند.
Feeding tube :
بعد از اینکه استایلت وارد سلولهای میزبان شد در گونه هایی از نماتدهای پارازیت داخلی ساکن تزریق ترشحات از یک ساختمان شبیه لوله که آن را Feeding tube می نامند به داخل سیتوپلاسم سلولهای پارازیت شده صورت میگیرد. البته از این ساختمان tube Feeding برای جذب مواد غذایی نیز استفاده می شود. مورفولوژی Feeding tube در نماتدهای مختلف اندکی متفاوت می باشد. دیواره تمام Feeding tube الکترون متراکم فرا گرفته است و ممکن است تراکم اندک و رقیق طولانی و یا ناموزون باشد. این فرم لوله تغذیه در گونه های Heterodera و Rotylenchulus veniformis دیده می شود.
لوله تغذیه در گونه های Meloidogyne قطور می باشد. همچنین در یک اندوپارازیت داخلی ساکن می توان چندین لوله تغذیه را دید. مثلاً در ماده های بالغ Meloidogyne چند لوله تغذیه در سیتوپلاسم سلولهای غول پیکر ایجاد می شود و سیکل تغذیه ای نماتد را تشکیل می دهد. البته زمانی که Feeding tube متعدد باشد طول آنها کمتر خواهد بود. این لوله های تغذیه ای به صورت آزاد در سیتوپلاسم سلولهای غول آسا رها می باشد. یعنی مانند استایلت تحت کنترل کامل نماتد نمی باشد.
فرمی از Feeding tube در ترشحات استایلت گونه ای به نام H.glycines (نماتد سیست سویا) بعد از نفوذ پوره سن دوم در سیتوپلاسم Synchtia در سلولهای ریشه دیده می شود که عمل ترشح آنزیم به وسیله این ساختمان صورت می گیرد. در گونه هایی که لوله تغذیه دارند در واقع ابتدا stylet از دیواره سلولی عبور می کند و زمانی که به مرز غشای پلاسمایی رسید لوله تغذیه تشکیل شده و از منافذ این غشا ارتباط این لوله و استایلت حفظ می شود.
عکس العمل گیاهان:
گیاهان در مقابل هجوم نماتدها عکس العملهای متفاوت و زیادی را انجام می دهند. که بیشتر این عکس العملها شامل عکس العملهای فیزیولوژیک و مورفولوژیک می باشد.
بر اساس ترشحات نماتدها و اعمال متابولیکی سلولهای گیاهان میزبان تغییرات مورفولوژیک را به صورت آشکار به عنوان خسارات محصول می بینیم.
عکس العمل فیزیولوژیکی
مطالعه عکس العمل فیزیولوژیکی بیشترین اهمیت را در انتقال آب و محلولها در سلولهای تغذیه ای در نماتدهای ساکن دارد. البته جذب مواد غذایی وابسته به پارازیت هاست . نماتدهای جوان تقاضای زیادی برای آب و محلول دارند. تغذیه دائمی آنها (نماتدها) از syncytium حوزه متابولیسم قوی را در گیاه میزبان ایجاد می کند. Syncytia ظرفیت نگهداری آب و مواد محلول بالایی را در بافت ریشه دارد. بر اثر فشار بالای متابولیکی تورم سلولها آشکار می شود. جونز و نورتکوت (1972) که اساس اکتشافات بافت شناسی را معرفی کردند عقیده داشتند که تغذیه نماتد از سلولهای زنده همراه بافت آوند چوبی می باشد. اگر چه بافت آبکش منبع اصلی دیگری برای مواد غذایی اظهار شد. در حقیقت ترسیم حمله نماتد به آوندهای آبکش باعث ایجاد سلولهای غول آسا می شود. محققان نتیجه گرفتند که انتقال سیمپلاست بین فلوئم و سلولهای غول پیکر وجود دارد. مطالعه فرا ساختمانی syncytia نشان داد که ارتباطات پلاسمو دسماتا باعث غربال کردن عناصر، یا اینکه در بسته شدن سلولها آنها را همراهی می کند. اگر تخلیه به وسیله پدیده سیمپلاستیک نباشد، مکانیسم انتقال آپوپلاست مایعات استفاده می شود.
اطلاعات
syncytia خیلی خوب نشان می دهد که آنها از تحریک و تخلیه شدن
آبکش های مخصوص به وجود می آید. بیشترین تخلیه از syncytia با توجه به اینکه هدف نهایی نماتد تولید مثل می باشد تخلیه
پروتئینی می باشد. و بدین منظور برای انتقال ویژه پروتئین کانالهای ناپیوسته به
وجود می آید.
آوندهای چوبی منبع اصلی مواد غذایی نیست. ولی آب سلولهای تغذیه ای نماتد را سرویس می دهد. کانالهای آب محصول ژن TobRB7 است.
مکانیسم های دفاعی بیوشیمیایی گیاه
گیاهان در برابر اختلالاتی که در اثر نماتدها ایجاد می گردد به گونه ای واکنش نشان داده که احتمال حیات خود را افزایش دهند. ممانعت های اولیه در گیاه در مقابل نماتدهای انگلی چندان مؤثر ظاهر نمی گردند. عمل نفوذ stylet در تلفیق با آنزیم های ترشحی نماتدها شامل سلولاز، پکتیناز و سایر تجزیه گرهای دیواره سلولی، نماتدها را قادر می سازد که بر کلیه سدهای دفاعی سلول و کوتیکول فائق آیند.
گیاهان
به دو گروه میزبانی مقاوم و حساس تقسیم بندی شده اند. حساسیت
و مقاومت میزبان، هر کدام نتیجه یک سری از رویدادهای پیاپی بوده که به راحتی به دو
مرحله قبل و پس از آلودگی تقسیم می گردند. مقاومت، توانایی گیاه در ممنوعیت،
محدودیت یا اختلال در توسعه بیماری در برابر حمله نماتدها است.
حساسیت، ترکیب سازگاری بین نماتدها و گیاه میزبان است که در نهایت توسعه انگل را در بر خواهد داشت. اگر که در گیاه زخم های کمتری ایجاد شد گیاه، میزبان متحمل قلمداد می گردد. برای جذب نماتدها به ریشه و یا تفریخ تخمها ترشحات ریشه نقش اساسی دارد. حتی ترشحات ریشه در گیاهان مقاوم باعث دفع نماتدها نیز می گردند. گروه های دیگر ترکیبات طبیعی، ممکن است به صورت محرک، دفع کننده، نماتدکش و یا متوقف کننده نماتدها عمل نمایند. درگیاهان بسیار مقاوم، پس از سه الی چهار روز، تعداد نماتدهای موجود در ریشه ه شدت کاهش می یابند که احتمالاً به علت عدم موفقیت نماتد در برقراری ارتباط تغذیه ای با گیاه می باشد. معمول ترین واکنش گیاه مقاوم فوق حساسیت سلولهایی است که توسط پوره های نماتدهای مهاجر زخمی می گردند.
تغییرات بیوشیمیایی در نرخ تنفس و آنزیمهای مربوط مثل اکسیداز اسید اسکوربیک، اکسیداز-سی-سیتوکروم، کاتالاز و پراکسیداز توسط بسیاری از محققین مشاهده شده است.
در گیاهان مقاوم، نماتدهای انگل داخلی، سنتز هورمونهای رشدی را متوقف نموده و عوامل دیگر را در ایجاد واکنش فوق حساسیت به جای تشکیل سلولهای بزرگ غیر عادی شدت می بخشند. بنابراین، در اطراف سر نماتد، مرگ سلولها به طور مداوم در گیاهان مقاوم قابل مشاهده است.
همچنین نماتدها باید قادر به متوقف کردن مکانیسم های دفاعی در ترکیبی از سازگاری باشند. مکانیسم های مقاومت به بیماری، موجب می شوند که در گیاه واکنش های متفاوتی مانند تشکیل لیگنین و سنتز سموم شامل فیتوآلکسین ها ایجاد گردد که دراثر فرایندهای متابولیکی ثانوی می باشد.
نتایج تحقیقات نشان می دهد که سیانید مقاوم تنفسی و سوپر اکسیدها در سنتز فیتوآلکسین ها در ایجاد مقاومت در گیاه در طول آلودگی بیمارگرها مداخله دارند.
مدیریت نماتدها
استفاده از گیاهان مقاوم، یک روش مهم برای مبارزه اقتصادی با نماتدها مولد غده ریشه است. ارقام مقاوم نه تنها از خسارت نماتدها جلوگیری می کند، بلکه جمعیت بالقوه نماتدها را کاهش داده و موجب حفاظت از محصولات حساس در کشت های بعدی می گردند.
بهترین روش مبارزه، تلفیق روشهای شیمیایی، به زراعی، مبارزه بیولوژیک و ژنتیکی است که از مؤثرترین روشهای مبارزه محسوب می شود. بیشترین روش مورد استفاده دردهه اخیر، روش شیمیایی در ضدعفونی خاک قبل از کاشت محصولات سالانه بوده است.
بیماری آتشک سیب و گلابی ( Fire Blight)
آتشک از قدیمی ترین بیماری های باکتریائی است که عامل آن باکتری Erwinia Amylovora می باشد و میتواند بیش از 75 نوع درخت و بوته از خانواده Rosacea را مورد حمله قرار دهد .
بیماری در درختان سیب و گلابی بیشتر مخرب است .
باکتری عامل بیماری در شانکر های نسبتاً فرو رفته زمستان گذرانی کرده و در بهار،
زمانی که دمای محیط مساعد باشد و باران های مکرری روی دهد باکتری شروع به فعالیت
کرده و به سرعت زیاد شده و با کمک حشرات ، باران و باد پراکنده می شود .
این بیماری بیش از 200 سال است که در آمریکای شمالی شناخته شده ولی کنترل آن بعلت
ناشناخته بودن عامل بیماری مشکل بوده است . متاسفانه در حال حاضر هم که عامل
بیماری مشخص است به دلایل مشروحه زیر کنترل بیماری مشکل تر شده است.
1- سابقاً در هر هکتار 250 تا 500 درخت کاشته میشد در حالیکه امروزه جهت افزایش
محصول 1250 تا 2500 درخت در هکتار کاشته میشود و برای انجام این امر لزوماً
درختانی از واریته هائی که قد و قواره مناسب دارند انتخاب می شود که اکثراً در
مقابل بیماری حساس هستند .
2- تقاضای بازار خرید و داشتن محصولاتی بظاهر مطلوب باغداران را تشویق میکند که به
کاشت واریته های جدیدی اقدام کنند که متاسفانه اکثراً در مقابل بیماری آتشک حساس
هستند .
3- داشتن درختان زیاد و محصول بیشتر در واحد سطح احتمالاً موجب نقصان مکانیزم
های فیزیولوژیکی طبیعی در دفاع از
بیماری ها می گردد .
شرایط شیوع بیماری:
نظر به اینکه بیماری آتشک در درختانی که رشد زیاد دارند شدیدتر است لذا باید در
کود دهی (مخصوصاً کودهای ازوته ) توجه بیشتری مبذول گردد . کوددهی نباید تابع
برنامه سالیانه باشد بلکه باید دید درخت کی و چه مقدار کود احتیاج دارد . درختان
سیب نباید بیش از 25 تا 30 سانتیمتر و درختان گلابی بیش از 15 تا 20سانتیمتر رشد
سر شاخه داشته باشند .
تجربه نشان داده است که در خاک های سنگین و کمتر آبکش ، درختان حساسیت بیشتری برای بیماری دارند و دلیل این امر میزان زیاد ازت و همچنین آب ذخیره شده در خاک می باشد که موجب رشد زیاد درخت میگردد . میزان ازت در برگ های درختان سیب و گلابی حداکثر 2 تا 2.4 درصد توصیه شده است .
حساسیت به بیماری آتشک در خاک های اسیدی که قاعدتاً کلسیم و منیزیوم کمتری دارند
بیشتر است . نگهداری سطح زیرین خاک با پ هاش حدود 6 و سطح فوقانی خاک با پ هاش 6.5
تا 7 توصیه شده است . نقصان پتاسیم خاک هم موجب حساسیت است و میزان آن 1.35 تا
1.80 درصد توصیه می شود .
شرایط دیگر شیوع بیماری داشتن رطوبت نسبتاً زیاد و باران های مکرر ، دمای 21 تا 27
درجه سانتیگراد ، طولانی بودن دوره گل در شرایط سرد و رطوبی فصل بهار ونیز حضور
باکتری در شانکر ها می باشد .
علائم بیماری:
در اوایل بهار ، حدود دو هفته قبل از باز شدن گل ها ، گلبرگ ها آب سوخته ، قهوه ای
رنگ و سپس سیاه می شوند و روی درخت باقی می مانند . شاخه های کوچک پژمرده و سیاه
رنگ شده و بعضاً با 180 درجه خمیدگی عصائی شکل می شوند . روی بعضی از شاخه های
قدیمی که از طریق گل ها و شاخه های کوچک آلوده می شوند شانکر های چروکیده و بعضاً
فرو رفته تشکیل می شود که ممکن است شکاف برداشته و چوب زیرین نمایان گردد . مایع
کرم رنگی که حامل میلیون ها باکتری می باشد از شانکرها خارج می شود و در شرایط
رطوبی بطرف پائین روی تنه و شاخه ها سرازیر می شود . حشرات با این ترشحات آلوده
شده و هر کدام با بیش از یکصد هزار باکتری موجب آلودگی گل ها می شود .
علائم بیماری روی میوه بستگی به زمان آلودگی دارد. اگر آلودگی زودتر اتفاق بیافتد
، میوه کوچک مانده و تغییر رنگ میدهد و به حالت چروکیده روی درخت باقی می ماند .
در صورتیکه دیرتر آلوده شود به اندازه میوه نارس چروکیده نشده و تغییر رنگ نمی دهد .میوه های آلوده که با تگرگ یا حشرات آسیب دیده اند به رنگ های قرمز ، قهوه ای یا سیاه در می آیند . از میوه های آلوده ممکن است قطرات مایع زرد رنگ باکتری خارج شود .
چرخه بیماری:
زمانی که شرایط محیط مساعد شد باکتری در شانکر که از سال گذشته در آن زمستان
گذرانی کرده است بسرعت با تقسیم سلولی تکثیر یافته و مایع کرم رنگ، شیرین و چسبنده
ای به نام Bacterial Ooze
تولید می کند . حشرات باکتری را به گل ها ، برگ ها وشاخه های
تازه منتقل می کنند . در بهار و در دمای مساعد بین 18 تا 30 درجه سانتیگراد مدت
زمان بین آلودگی و ظهور بیماری حدود 5 روز است . در شاخه های جدید آلودگی بسرعت در
حدود روزانه 15 سانتیمتر پیشرفت می کند . باکتری از طریق شاخه های جدید بشاخه های
قطورتر و تنه اصلی میرسد و در آنجا با تشکیل شانکر ها زمستان گذرانی می کند تا سال
بعد چرخه بیماری را آغاز کند .
حشرات از قبیل زنبور ، مورچه ، حشرات پردار ، شته و سوسک به این ترشحات جلب شده و
باکتری را به گل های باز شده منتقل می کند . این عمل با کمک باد و باران تشدید می
شود . باکتری در گل هاتکثیر یافته و بسرعت بطرف ساقه حرکت می کند و در زمان کوتاهی
تمامی گل ها ، برگ ها و میوه ها در محل آلودگی میمیرند . شاخه های جوان نیز از
طریق منافذ برگ ها و زخم ها ، آلوده و سیاه رنگ شده و می میرند . قابل توجه است که
تنها یک شانکر فعال میتواند میلیون ها باکتری تولید کرده و تمامی باغ را آلوده
نمایند .
کنترل بیماری :
1 ــ هرس
نظر به اینکه باکتری در شانکر ها زمستان گذرانی می کند لذا حذف آنها از شدت بیماری
در سال بعد جلوگیری می کند . بهتر است هرس در زمستان انجام شود چون زمانیکه برگ ها
روی درخت باشند بعضی از شانکر ها قابل رویت نخواهند بود . در بهار یا اوایل
تابستان هرس نباید انجام شود زیرا ممکن است موجب سرایت بیماری به قسمت های سالم
درخت گردد . شاخه های آلوده 15 سانتیمتر پائین تر از ناحیه سیاه شده حذف شود . هرس
شاخه های کوچک ممکن است اواخر تابستان انجام شود ولی حذف شاخه های قطور باید در
اواخر زمستان انجام شود زیرا حذف آنها در آن زمان ممکن است موجب رویش جدید باشد .
هرس باید در هوای خشک انجام شود و هرس در فصل رویش حداقل 30 سانتیمتر پائین تر از
قسمت آلوده که تغییر رنگ یافته است بعمل آید و در صورتیکه فقط چند درخت آلوده وجود
داشته باشدممکن است باحذف قسمت های آلوده بطور دقیق ، از اشاعه بیماری به سایر درختان
جلوگیری شود . برای جلوگیری از بیماری و شیوع آن لازم است درختان همه روزه مورد
بازرسی قرار گیرد و قسمت های آلوده حذف شود.
وسایل هرس در فاصله هر برش باید با محلول 10% مایع سفید کننده ضد عفونی شود . در
صورتیکه در تنه درختان آلوده ، هرس امکان نداشته باشد ، باید شانکر از 2.5
سانتیمتر ازطرفین زخم و 7 سانتیمتر از بالا و پائین آن با چاقوی تیز تا رسیدن به
نسج سالم برداشته شود و با رنگ بوردو پر شود .
2ــ مبارزه شیمیائی
1ــ سمپاشی با ترکیب بوردو ( 100ــ 0.75 ــ 0.25 ) شامل 1% روغن قبل از باز شدن
شکوفه ها توصیه می شود .
Professor of Plant Pathology ,
The Pensylvania State University ,U.S.A. , 12 May 1999
2ــ سمپاشی با ترکیب بوردو باضافه 1% روغن قبل از باز شدن شکوفه ها توصیه می شود .
Fire Blight Management , U.S.A. internet 2002 )
3ــ سمپاشی با ترکیب بوردو ( 100ــ 0.75 ــ 0.75 ) قبل از باز شدن شکوفه ها توصیه می شود .
University of Illinois ,
U.S.A . September 19
4ــ سمپاشی با ترکیب بوردو در اواخر دوره خواب درختان بشرطی که تمامی درخت را بپوشاند توصیه می شود . بهتر است ترکیب بوردو با روغن مخلوط گردد . این سمپاشی بیماری اسکاب سیب را نیز کنترل می کند .
Presented by Professor Paul W. Steiner , at the State Horticultural
Association of Pennsylvania Annual Meeting .
U.S.A. January 2000
5ــ برای کنترل آتشک سمپاشی با ترکیب بوردو 1% قبل از شروع زمان رویش و
استربتومایسین 100 پی پی ام سه نوبت در زمان گل توصیه می شود .
W. Hal Shaffer ,Department of
Plant Pathology , University of Missouri , Columbia , U.S.A. 1999
6ــ برای کنترل آتشک سمپاشی با ترکیب بوردو 1% باضافه روغن در اواخر دوره خواب درختان توصیه می شود .
Utah Plant Diseases Control , U.S.A. February 1993
7ــ برای کنترل بیماری آتشک سمپاشی با ترکیب بوردو در دوره خواب درختان توصیه می شود .
8ــ برای کنترل بیماری آتشک در اواخر زمستان شاخه های آلوده 15 سانتیمتر پائین تر از محل آلودگی هرس شود و با ترکیب بوردو سمپاشی شود .
University of Minnesota ,Yard
and Garden Clinic , Chad J. Behrendt, Ph.D and Crystal M. Floyd , U.S.A. 1999..
9ــ برای کنترل بیماری آتشک سمپاشی با ترکیب بوردو (100 ــ 0.75 ــ 0.25 ) باضافه 1% روغن در اواخر زمستان توصیه می شود .
The University of Tennessee ,
Steve Bost , Professor and Alan Windham , U.S.A.
10ــ برای کنترل بیماری آتشک سمپاشی با ترکیب بوردو (100 ــ 0.75 ــ 0.25) در دوره گل یک یا دو دفعه بفواصل 4 روز توصیه می شود
برگها زواید جانبی ساقهاند که از مریستم انتهایی نوک ساقه پدید میآیند
اطلاعات اولیه
برگها اندامهای پهن و سبز رنگی هستند که با نظم و ترتیب ویژهای بر روی ساقه گیاهان قرار دارند و دارای دو بخش اصلی پهنک و دمبرگاند. پهنک سطح تماس برگ و محیط را زیاد میکند پهنک به علت نازک بودن دو نقش فتوسنتز و تعرق را بخوبی انجام میدهد. برگ هر گیاه معمولا ویژگیهای ظاهری خود را دارا است. این ویژگی در درجه اول مربوط به خصوصیات ارثی گیاه و در درجه دوم مربوط یه عوامل محیطی مانند نور ، رطوبت و دماست.
قسمتهای مختلف برگ
درنهاندانگان
برگ مرکب از یک قسمت
صفحه مانند سبزی به نام پهنک است که بوسیله دنباله باریکی به نام دمبرگ به ساقه متصل
میشود. دمبرگ غالبا در پایین خود و در قسمتی که به ساقه متصل میشود گاه پهن شده به صورت غلافی کم و بیش
ساقه را در برمیگیرد. غلاف یا نیام برگ در بعضی از برگها گاهی خارج از اندازه رشد کرده ، تمامی
میانگره ساقه را پوشانده ، گاهی ایجاد زایدهای به نام گوشوارک را میکند. به جز
پهنک برگ بقیه اجزای آن را ضمایم برگ میگویند. برگها ممکن است دارای همه ضمایم
یاد شده باشد یا فقط شامل دمبرگ و پهنک باشند، گاهی نیز برگ فاقد دمبرگ و حتی پهنک
است.
ساختار بیرونی برگ
پهنک
بخش فعال برگ بوده و غالبا به علت دارا بودن کلروفیل سبز رنگ است. پهنک ممکن است وجود نداشته و یا بسیار کاهش یافته باشد و مثلا به صورت پیچک در میآید. پهنک معمولا به شکل صفحه سطحی است که رگبرگها از آن میگذرند رگبرگها ادامه دمبرگ بوده و در سطح زیرین مشخصترند. چگونگی پراکندگی رگبرگها را در سطح برگ رگبندی (گسترش رگبرگها) مینامند.
دمبرگ
میله کوتاهی است که پهنک را در محل گره به ساقه متصل می کند. قسمت عمده دمبرگ را بافتهای چوبی و آبکشی تشکیل میدهند. دمبرگ معمولا به لبه پایه پهنک متصل است ولی در بعضی از گیاهان مانند لادن و کرچک به سطح زیرین برگ اتصال دارد. اینگونه برگها را سپر میگویند. برگها فاقد دمبرگ را که پهنک آنها مستقیما به ساقه متصل است بیدمبرگ یا چسبنده مینامند. قاعده برگ گاهی به صورت نیام (غلاف) گسترش مییابد و ممکن است دارای ضایعاتی به نام گوشوارک و زبانک باشد.
انواع برگ
برگ گیاهان دو لپهای
برگ گیاهان دو لپهای ممکن است ساده یا مرکب باشد برگ ساده فقط از یک قطعه تشکیل شده حال آن که برگ مرکب از چند قطعه کوچک به نام برگچه بوجود آمده است. در قاعده برگ گیاهان دو لپهای یک جفت گوشوارک و یک جوانه جانبی قرار دارد. گسترش رگبرگها معمولا شبکهای است.
برگ گیاهان تک لپهای
برگ گیاهان تک لپهای از دو بخش پهنک و نیام تشکیل شده است گسترش رگبرگهای آنها موازی است. در محل اتصال نیام به پهنک زبانک وجود دارد. در بعضی گونههای غلات در محل اتصال پهنک به نیام یک جفت گوشواره وجود دارد.
برگ بازدانگان
برگ اکثر بازدانگان سوزنی یا پولک مانند است. برای مثال برگ سوزنی درکاج و پولک مانند درسرو وجود دارد. برگهای سوزنی فقط یک رگبرگ دارند و به نوک تیزی ختم میشوند.
آرایش جوانه برگ (آرایش برگ بر روی ساقه)
برگهای متقابل :آرایش برگها به صورتی است که در هر گره دو برگ روبروی هم قرار گرفتهاند مانند زبان گنجشکک ،یاس بنفش.
برگهای فراهم : در این آرایش برگی در هر گره بیش ار دو برگ وجود دارد مانندخررزهره
برگهای متناوب : در هر گره شاخه فقط یک برگ دیده میشود مانند گردو
ساختار درونی برگ
ساختار درونی دمبرگ
تمام سطح دمبرگ از بشره ای پوشیده شده که امتداد بشره ساقه است. و در درون آن پاراشیمی وجود دارد که رگبرگها از میان آن میگذرند. آوندهای چوب - آبکش با همان وضعی که در ساقه قرار دارند آوندهای آبکشی در خارج و آوندهای چوبی در داخل وارد برگ میشوند.
ساختار درونی پهنک
بشره در دو سطح بالایی و پایینی برگ قرار دارد.
مزوفیل در بین دو لایه بشره واقع شده است.
رگبرگها یا دستههای آوندی مزوفیل از دو نوع پارانشیم نردهای و حفرهای تشکیل شده است که فضای بین بشره زبرین زیرین برگ را پر میکند. رگبرگها ادامه رشتههای آوندی دمبرگاند. آوندهای چوب - آبکش با همان وضعی که در ساقه قرار دارند وارد دمبرگ میشوند. انتهای رگبرگ عموما به یک تراکئید ختم میشود رگبرگها علاوه بر هدایت مواد ، نگاهدارنده بافتهای برگ نیز هستند.
تنوع و اقسام برگ
برگ ساده
برگهایی که پهنک واحدی دارند و به آنها برگهای ساده میگویند. پهنک برگهای ساده ممکن است کامل بوده ، یا به حاشیه به علت بریدگیها یا فرورفتگیها اشکال مختلف پیدا کند. انواع برگهای ساده را از روی پهنک و کناره آنها که دارای دندانه یا کنگره است و همچنین بر حسب نوع و عمق بریدگی حاشیه که سطحی است و یا کم و بیش به رگبرگ و سطحی میرسد نامگذاری میکنند.
برگ مرکب
برگهایی
که پهنک آنها از برگچههای متعدد تشکیل میشود به برگهای مرکب مرسوماند. برگهای مرکب از برگچههای متعدد
تشکیل میشوند، اگر برگچههای برگ مرکب در طرفین یک رگبرگ مشترک که راشی نام دارد قرار گیرند آن رابرگ مرکب شانه ای یا پرمانند میگویند.
دیگر از اشکال مهم برگ مربوط به وضع و اشکال نوک و کنارههای پایینی آن است که در
شناسایی انواع گیاهان اهمیت مخصوص دارند.
عده ای از مولفان
برگهای مرکب شانهای را ابتداییتر از برگهای کامل یا ساده میدانند و به عبارت دیگر تکامل برگ را
از حالت مرکب بودن به طرف سادگی و کامل شدن عنوان میکنند. مورفولوژیستها برای اثبات این نظریه دلایل
بیشماری از مقایسه برگ یا فروند گیاهان فسیلی یا گیاهان امروزی ذکر میکنند.
در طبیعت فعلی نیز برخی از درختان که برگهای مرکب شانهای دارند مانند کرات یا لیکلی که در جنگلهای اطراف
دریای خزر فراوان میروید، دارای برگهای مرکبی هستند که بعضی از برگچههای
آنها با برگچههای مجاور خود چسبیده و یکی شدهاند.
وظایف برگ
تعرق : دفع آب به صورت بخار از سطح برگ را تعرق میگویند. تعرق به صورت روزنهای ، پوستکی و عدسکی صورت میگیرد. ولی به صورت روزنهای بیشتر دیده میشود. اهمیت تعرق به سبب تعرق جریان یافتن آب درگیاهان است.
تعریق : دفع آب به صورت مایع از سطح برگ را تعریق مینامند.
فتوسنتز : فتوسنتز فرآیندی است که در آن گیاهان سبز در برابر نور خورشید و با استفاده ازدی اکسید کربن هوا و همچنین آب ، گلوکز میسازند واکسیژن آزاد میکنند.
تنفس : فرآیند آزاد سازی انرژی شیمیایی مواد غذایی را به کمک اکسیژن تنفس میگویند.
آشنایی با انگور
درخت انگور با نام علمی vitis vinifera از خانواده انگورسانان Vitaceae است. در این خانواده حدود 11 جنس و بیش از 600 گونه وجود دارد. مهمترین جنس این خانواده جنس انگور است. این گیاه حالت بوتهای و رونده دارد و دارای پیچک در مقابل بعضی از برگها میباشد.
انگور یکی از انواع گیاهان دولپه ای میباشد. انگور یکی از مهمترین میوههایی است که از زمانهای بسیار قدیم مورد استفاده بشر قرار گرفته است. بطورکلی ، دو نظریه متفاوت در مورد دیرینگی انگور وجود دارد. عدهای معتقدند که انگور ، حتی قبل از پیدایش غلات ، مورد استفاده بشر قرار گرفته است. انگور بطور وحشی و به مقدار فراوان در جنگلها وجود داشته و انسانهای نخستین از برگ و میوه آن بهره میجستند.
انگور به نوع دانه دار و بی دانه تقسیم میشود هر یک از این دو نوع در رنگهای قرمز وسیاه وزرد و تقریبا سبز دیده میشوند این میوه در مناطقی که حداکثر دمای ان بیش از 40 درجه سانتیگرادو حد اقل ان کمتر از 15 درجه زیر صفر نباشد بهتر رشد میکند برای کاشت بوته مو ابتدائ قلمه هائی از انرا در فصل بهار قبل از جوانه زدن ان در جائی بهعنوان مخزن میکارنددربهاراینده که دارای ریشه شده است از مخزن با احتیاط در میآورند وانرا در گودال های اماده شده به ردیف میکارند پس از کاشت انرا آب میدهند بوته جدید با گرم شدن هواباید هر 5 روز یا هر هفته اب داده شود این بوته بعد از چهار سال بار میاورد و در ده سالگی باران کامل خواهد شد یک بوته کامل میتوا ند بیش از دویست کیلو انگور بیاورد بوته مو را بعد از چهار ساله شدن هرس میکنند یعنی شاخهای فرعی و دراز یا شاخهای ضعیف انرا میبرند تاهم فرصت رشد به شاخها قوی تر داده باشند وهم مقدار بار انرا تحت کنترل دراورند وکیفیت بار انرا بالا ببرند بوته مو رامی توان روی زمین یا در حال تکیه بر چیزی بالا تر از خاک وزمین قرار داد محل کشت موهائی که روی زمین قرار گرفته است با بیل شخم میزنند تا علفهای موجود که در فصل بهار میروید از بین برده شود زیرا این علفها میتوانند به بوته مو وبار ان اسیب وارد کنند بعلاوه باشخم کردن زیر مو نفوذ اب برای رسیدن بریشه راحتر انجام میپذیرد نوع بی دانه وکشمشی انگور از نظر شیرینی بهترین ان است البته انواع دانه دار بخاطر درشتی انها از شکل بسیار زیبا برخوردار هستند.
انسان در طول هزاران سال از انگور استفاده کرده است. قدمت مصرف انگور به عصر برنز بر می گردد. شاعر یونانی به نام هومر که حدود 700 سال قبل از میلاد مسیح می زیسته است از شراب تهیه شده از انگور سخن گفته است. از این میوه در انجیل هم نام برده شده است و گورها و آثار باستانی مصری علایمی از انگور را روی خود دارند. انسان از انگور استفاده های دیگری غیر از خوردن یا تبدیل آن به شراب و آب انگور کرده است. کارشناسان طب سنتی اروپا صدها سال پیش پمادی را از شیرة موجود در ساقه انگور برای درمان بیماریهای پوست و چشم تهیه کردند. برگهای این گیاه خاصیت قابض و انعقادی دارند، بدین معنا که از آنها برای انعقاد خون، درمان التهاب و درد نظیر درد بواسیر استفاده شده است. انگور کال (نرسیده) در درمان انواع گلودرد ها و انگور خشک یا کشمش در درمان بیماریهای تحلیل برنده، یبوست و تشنگی مؤثر بوده است. اما انگورهای گرد رسیده و شیرین دارای تمامی خواص است و در درمان سرطان. وبا، آبله، تهوع، عفونتهای چشم و بیماریهای پوست، کلیه و کبد مورد استفاده قرار گرفته است.
معرفی گیاه
انواع انگور بومی قاره آسیا در مجاورت دریای خزر است، اما به آمریکای شمالی و اروپا نیز انتقال یافته است، یعنی مهاجرین به اروپا انواع انگور را در دهه های 1600 به آمریکای شمالی انتقال دادند. درخت انگور دارای برگهای دشت و کنگره دار بوده و پوسته ریشه آن کنده میشود. میوه انگور می تواند سبز، قرمز یا ارغوانی رنگ باشد.
طریقه کاشت و برداشت انگور
برای کاشت بوته مو ابتدای قلمه هائی از انرا در فصل بهار قبل از جوانه زدن ان در جائی بهعنوان مخزن میکارنددربهاراینده که دارای ریشه شده است از مخزن با احتیاط در میآورند وانرا در گودال های آماده شده به ردیف میکارند پس از کاشت انرا آب میدهند بوته جدید با گرم شدن هواباید هر ۵ روز یا هر هفته آب داده شود این بوته بعد از چهار سال بار میاورد و در ده سالگی باران کامل خواهد شد یک بوته کامل میتوا ند بیش از دویست کیلو انگور بیاورد بوته مو را بعد از چهار ساله شدن هرس میکنند یعنی شاخهای فرعی و دراز یا شاخهای ضعیف انرا میبرند تاهم فرصت رشد به شاخها قوی تر داده باشند وهم مقدار بار انرا تحت کنترل درآورند وکیفیت بار انرا بالا ببرند بوته مو رامی توان روی زمین یا در حال تکیه بر چیزی بالا تر از خاک وزمین قرار داد محل کشت موهایی که روی زمین قرار گرفته است با بیل شخم میزنند تا علفهای موجود که در فصل بهار میروید از بین برده شود زیرا این علفها میتوانند به بوته مو و بار آن آسیب وارد کنند بعلاوه باشخم کردن زیر مو نفوذ آب برای رسیدن بریشه راحتر انجام میپذیرد نوع بی دانه وکشمشی انگور از نظر شیرینی بهترین آن است البته انواع دانه دار بخاطر درشتی آنها از شکل بسیار زیبا برخوردار هستند
فیزیولوژی رشد و نمو انگور
تعریق
این عمل عبارت است از تبخیر مقدار فراوانی از آب بطور روزانه توسط برگهای انگور. عوامل محیطی موثر در میزان تبخیر از سطح برگ عبارتند از: شدت نور ، دما ، رطوبت و باد. نور و دما باعث افزایش تبخیر ولی رطوبت باعث پایین آمدن میزان تبخیر ازسگح برگ میشود. جریان هوا و باد میزان تبخیر را افزایش میدهد.
جذب آب
تبخیر آب از سطح برگها ، باعث غلیظتر شدنشیره یاخته ای شده و این غلظت شیرابه که از بالا به سوی ریشه ادامه مییابد، بوجود آورنده نیروی کشش است که باعث جذب آب به درون ریشه میشود. آب جذب شده، درون آوند چوبی به حرکت درآمده و از طریق آن به تمام یاختهها میرسد. در مواردی که رطوبت هوا زیاد باشد آب بوسیلهفشار اسمزی وارد ریشه میشود که با حالت اول یعنی کشش تبخیری تفاوت اندکی دارد.
اشک مو
فرایندی است که نحوه عمل آن ، کاملا شناخته نشده است. این فرایند غالبا بر براثر دیر هرس کردن در اوایل بهار روی میدهد. ریزش اشک مو تا چندین ادامه مییابد. در اشک مو ، هورمونهای گیاهی مانند ، جبرلین سیتوکنینو به میزان اندکی قند و مواد کانی دیده میشود. ریزش اشک مو به دلیل فعالیت شدید ریشه میباشد.
جذب مواد کانی
تمام موادی که توسط گیاه از طریق ریشه جذب میشوند، ابتدا در آب به صورت محلول درمیآیند. جذب این مواد ، بوسیله تارهای کشندهای که در انتهای ریشه قرار دارند صورت میگیرد. که پس از ورود یونهای مختلف ، از طریق ریشه به نقطه مصرف میرسد.
فتوسنتز
یکی از مهمترین پدیده فیزیولوژیکی در گیاه روی میدهد فرایندفتوسنتز است که طی آن مواد قندی در برگهای گیاه ساخته میشود. این مواد قندی هم مستقیما به مصرف گیاه میرسند. و هم برای تهیه موادی دیگر در داخل گیاه بکار میروند.
تنفس
در فرایند تنفس چربیها، پروتینها ،موادقندی اسیدهای آلی و اسیدهای آمینه میسوزند و گازکربنیک و انرژی تولید میکنند. به عنوان مثال هنگام رسیدن میوه انگور بر اثر عمل تنفس مقدار فراوانی از اسید مالیک و اسید تارتاریک میسوزد و از ترشی انگور کاسته میشود.
رشد
عمل رشد ناشی از تولید یاختههای جدید و بزرگ شدن آنها است. ناحیه تولید یاختههای جدید ، انتهای شاخه و ریشه است. آشکارترین شکل رشد ، طویل شدن شاخهها است. به شکل بزرگ شدن یاخته ، رشد متفاوت بوده و بعضی از آنها فقط رشد طولی دارند و پارهای دیگر رشد قطری. پس از رشد کامل ، یاختهها از یکدیگر تمایز یافته و انواع بافتها را بوجود میآورند.
تاثیر عناصر مختلف بر انگور و علایم کمبود آنها:
ازت(N): باعث افزایش رشد شده و علائم کمبود آن تا زمانی که خیلی شدید نباشد به آسانی قابل تشخیص نیست . ولی در کمبودهای شدید برگها کم رنگ و مایل به زرد شده ورشد شاخه ها کاهش می یابد .
فسفر(P): در تبدیل قند به نشاسته نقش داشته ولی کمبود آن در تاکستانها شایع نیست .علائم کمبود بستگی به واریته آن دارد
پتاسیم(K): باعث بهبود کیفیت انگور شده از نرم شدگی و لهیدگی و ریزش پیش از موعد حبه ها جلوگیری نموده و مانع رسیدگی ناهماهنگ آنها می گردد .علائم کمبود آن در قسمت میانی ساقه ها دیده می شود . حاشیه برگها کلروز شده حبه ها ریز می ماند و قسمت پایین خوشه متلاشی و خشک می گردد و حبه ها کشمش مانند می شوند .
روی(Zn):از ریزش حبه ها چلوگیری نموده و به ساخت هورمون اکسین کمک می کند در صورت کمبود. محل اتصال دمبرگ به پهنک توسعه نیافته و باریک می ماند. گیاه دچار کمبود اکسین شده و رشد آن مختل می گردد. حبه ها نا رس باقی مانده و شروع به ریزش می کنند.
منکنز(Mn): نقش آن مشارکت در سیستم های آنزیمی و تولید کلروفیل است. علائم کمبود معمولا تا سه هفته پس از گلدهی ظاهر شده و این علائم با زرد شدن بین رگبرگها آغاز می گردد و اغلب در برگهای جوان دیده می شود.
بر(B): این عناصر در فعالیتهای حیاتی گیاه نقش عمده ای داشته. باعث ساخت پکتین شده و مقاومت گیاه را نسبت به سرما و بیماریها افزایش میدهد و به رشد ریشه نیز کمک می کند. در صورت کمبود اختلالاتی در رشد و نمو دانه گرده به وجود می آید که میزان محصول را به شدت کاهش می دهد. علائم کمبود بر در انگور به آسانی قابل تشخیص است. به طوری که بوته های با کمبود شدید. میوه نداشته و برخی از خوشه ها سوخته و خشک می شوند و فقط ساقه خوشه همراه با چند حبه باقی می ماند.
چگونه میتوان کمبود مواد غذایی را در مو شناخت
راههای شناسایی
کمبود ازت در مو :
برگ های کوچک و جوان سبز روشن مایل به زرد برگ های مسن تر سبز
مایل به بنفش که قبل از رشد کامل خزان می کنند . دمبرگها
و شاخه ها ی قرمز نازک و کوتاه می شود و حبه وخوشه های انگو کوچک مانده و کاملا خوب نمی رسد.
کمبود پتاس در برگهای پیر :
بین رگبرگ ها و حاشیه های برگ حالت زردی ایجاد شده که
پس از مدتی قرمز مایل به ارغوانی شده سوختگی ایجاد کرده و قهوه ای شده. سپس برگ ها چین خورده و می شکند
کمبود پتاس در برگهای جوان :
حاشیه برگ ها زرد مایل به قهوای شده و با ایجاد
سوختگی خزان میکند
.
کمبود کلسیم و فسفر :
برگها به رنگ سبز تیره در آمده و از کناره ها شروع به زرد
شدن می کند . سپس در حاشیه ایجاد سوختگی قهوه ای شده و می شکند
کمبود منیزیم در انگور سفید :
در انگور سفید ابتدا پهنک برگ مسن بطور موضعی ( لکه
ای) یا بطور مرکزی زرد شده و سوختگی ایجاد می کند . ولی رگبرگها همچنان سبز باقی می مانند .
کمبود منیزیم در انگور سیاه :
در انگور سیاه حاشیه برگ و ما بین رگبرگهای مسن زرد
مایل به قرمز و ارغوانی در آمده که حالات پیشرفته قهوه ای شده و با ایجاد سوختگی قبل خزان می ریزد .
کمبود بر :
برگ های جوان سر شاخه ها زرد شده و رشد آن متوقف میگردد . شاخه ها از
قسمت سر جوانه ها قهوه ای شده و شروع به خشکیدن می نمایند.
کمبود روی :
رشد بر گها متوقف شده و برگها ی جوان از قسمت سر شاخه ها ضعیف و رنگ
پریده می شود ولی رگبرگها همچنان سبز باقی می مانند
.
کمبود فسفر :
برگ های مسن تر به رنگ تیره در آمده و از کناره حاشیه شروع به زرد
شدن می نمایند . که در حالات پیشرفته قهوه ای شده و رفته رفته با ایجاد سوختگی خشک و خزان میکند .
بیماریهای مو
سفیدک حقیقی و یا سطحی مو
این بیماری ، یکی از خطرناکترین بیماریهای قارچی انگور در دنیا به شمار آمده و خسارات فراوانی را به بار آورد. مبدا اصلی آن آمریکا بوده و در حدودسال 1845 به اروپا و سپس کشورهای آسیایی سرایت کرده است.
سفیدک داخلی(کرکی،دروغین) مــــــــــــو
Grapevine downy mildew
سفیدک کرکی مو برای اولین بار در جهان درسال 1837 توسط schweinitz درآمریکای شمالی روی موهای وحشی مشاهده و ثبت گردید. بیماری با انتقال پایههای مقاوم به فیلوکسرا از امریکا به فرانسه و اروپا منتقل شد. شدت خسارت درفرانسه به حدی بود که صنعت شرابسازی را به رکود کشانید. بیماری در ایران برای اولین بار درسال 1325 توسط اسفندیاری گزارش شد.
عامل بیماری شبه قارچ Plasmopara viticola از خانواده Pronosporacea است که میسلیوم بدون دیواره عرضی تولید میکند. پاتوژن زمستان را به صورت اُاُسپور در داخل برگهای مرده وگاهی در میوه وشاخه میگذراند. برگهای آلوده نیز با حفظ میسلیومهای قارچ از نظر زمستان گذرانی حائز اهمیت هستند.
بیماری لکه سیاه برگ مو
این بیماری بیشتر در مناطق آذربایجان شرقی و غربی ، کرج ، قزوین و نواحی مرطوب کشور شیوع داشته و هر ساله باعث وارد آمدن خسارات فراوانی به موکاران میشود.
بیماری پوسیدگی سفید ریشه مو
این بیماری بیشتر در مناطق موخیز نواحی نسبتا مرطوب که دارای خاکهای رسی غیرقابل نفوذ هستند به صورت ناحیهای دیده میشوند. در ایران ، این بیماری در کرج ، قزوین و اصفهان دیده شده است
سفیدک پودری انگور (سیاه بور) Grapevine powdery mildew
بیماری در مناطق مختلف ایران نامهای متفاوتی چون کفک (در رشت)، سیاه بور (اصفهان)، سفیدک (شیراز)، شته (کاشان) دارد. طبق بعضی ازشواهد و مدارک، اصلِ بیماری ازسرزمین ژاپن است. اولین بار قارچ عامل در سال 1834از امریکای شمالی گزارش شده است ولی بیماری درامریکا از اهمیت چندانی برخوردار نبود. بیماری برای اولین بار درسال 1845 درناحیه بریتانیای کبیر در گلخانههای Margate توسط باغبان انگلیسی به نام Tucker مشاهده شده است. شدیدترین اپیدمیهای آن مربوط به کشورهای اروپایی به خصوص کشور فرانسه، اسپانیا وایتالیا است که دربعضی ازسالها محصول تاکستانها را به کمتر از یک چهارم کاهش داده است. بیماری در ایران برای اولین بار درسالهای 51- 1250 در رضائیه مشاهده شده است. اکنون بیماری در تمام نقاط انگورخیز کشور دیده میشود.
عامل بیماری قارچ Uncinula necator است که میسلیوم قارچ کاملاً سطحی است و مواد غذایی خود را بوسیله هاستوریم(مکه) تأمین مینماید؛ همچنین این مکهها برای تثبیت قارچ درسطح نبات بکار میرود. زمستانگذرانی قارچ به صورت میسیلیوم درداخل جوانههاست. البته در مناطق سرد زمستانگذرانی بصورت پریتسیوم نیز میباشد.
شدت بیماری موقعی که جوانهها متراکمند یا رطوبت بالاست و جاهای که سایهدار است بیشتر است. در اثر حمله قارچ کیفیت و کمیت میوه کاهش یافته، همچنین باعث حساسیت درخت به سرما میشود. قارچ به میوه، برگ، خوشه، جوانه، پیچکها، دم میوه و شاخههای جوان حمله میکند. در اثر حمله پوششهای سفید و خاکستری روی اندامهای گیاه دیده میشود. در روی برگ لکههایی محدود را ایجاد میکند که در آخر فصل این لکهها نکروزه میگردند. حمله قارچ به غورهها به علت عدم تعادل فشار در قسمت داخلی و خارجی باعث ترکیدن میوه میگردد وپیش از آنکه غورهها به نصف اندازه حقیقی برسند میریزند. میوههای رسیده مورد حمله قارچ قرار نمیگیرند. خوشههای سفیدک زده کمی سیاه و سبک هستند. اگر بیماری هنگام گل و قبل از آن شدید شود گلها می ریزند و دانه تشکیل نمیشود. حبهها کوچک مانده و رشد نمیکنند و آبدار نمیشوند غالباً حبهها ترک خورده و می پوسند. سفیدک مو درشرایط خشک بدون ترک خوردن باعث زودرسی انگور میشود. درهوای مرطوب شکافها روی انگور یا غوره زود پیدا میشود.
کنترل:
1- گوگرد میکرونیزه ---------- kg90- 60 در هکتار
مبارزه با گوگرد در 3 نوبت انجام میشود. نوبت اول در 7- 6 برگی جوانهها به میزان 15-10 کیلوگرم. نوبت دوم بعد از ریختن گلبرگها و بسته شدن دانه به میزان 30-20 کیلوگرم و نوبت سوم 20-15 روز بعد به میزان 40-30 کیلو، در صورت انبوهی تاکستان تا 60 کیلوگرم قابل افزایش است.
2- سولفور(الوزان- کوزان) wp80-90 % و 4-3 درهزار
3- دینوکاپ(کاراتان) FN-57 wp 18.25 % و 1 درهزار
4- پنکونازول(توپاز) EW 20 % و 0.125 درهزار
5- هگزاکونازول(انویل) SC 5 % و0.25 درهزار
6- نوآریمول(تریمیدال) EC 9 % 2/0 درهزار
توصیهها: دینوکاپ در نوبت اول که هوا خنکتر است مصرف شود و سولفور در نوبتهای بعدی که هوا گرمتر است. هرس سبز درختان مو و از بین بردن علفهای هرز ، جهت کاهش رطوبت و تهویه باغ در کاهش بیماری موثر است.
بیماری لکه زیتونی مو Grapevine olive spot
بیماری برای اولین بار توسط اسفندیاری در سال 1950(1328) وسپس Steyaert در سال 1953 گزارش شده است. عامل بیماری قارچ Asperisporium vitiphyllum است که بیشتر به برگها حمله میکند. درگذشته عامل را Stigmina esfandiarii مینامیدند. علائم بیماری با ظهور لکههای نسبتاً گرد و سیاه مایل به زیتونی در روی دو سطح برگ مشاهده میشود. در اطراف لکهها معمولاً هاله شفافی دیده میشود. رشتههای میسلیوم قارچ در پارانشیم برگهای آلوده فعالیت دارند و با ایجاد هاستوریم از مواد غذائی سلولهای پارانشیمی تغذیه میکنند. بعد ازتوسعهی قارچ در دو طرف سطح برگ کنیدیوفرهای دستهای شکل همراه با کنیدیهای زیتونی مایل به قهوهای چند حجرهای تشکیل میشود. میسلیوم قارچ در بقایا و جوانههای آلوده زمستان گذرانی میکند.
کنترل:
1- زینب(دیتان ز د 78) wp 80% و 2-1 درهزار
2- کاپتان wp 50% و 3- 2.5 درهزار
توصیهها: جمع آوری برگها و بقایا و شخم پای درختان مـو باعث کاهش حملهِ اولیه قارچ میشود.
آفات مو
زنجره مـــو
زنجره مـــو
Cicadatra ochreata
(Hom.: Cicadidae)
این زنجره یکی از آفات مهم مو در
ایران است. در تمام مناطق موکاری وجود
دارد. علاوه بر مو به بسیاری از
گیاهان دیگر مانند سنجد، سیب، آلبالو، به، سپیدار،
زبان گنجشک، نارون، ازگیل ژاپنی،
تبریزی، پسته، انار، گلابی و هلو صدمه
میزند.
نحوه خسارت
حشره بالغ بر روی سرشاخههای مو و
سایر درختان میزبان تخمریزی مینماید. بر اثر تخمریزی حشره قسمتی از
بافت گیاه از فعالیت باز مانده و در روی آن برآمدگیهایی بوجود میآید که سبب
شکنندگی سرشاخه میشود. این سرشاخهها اغلب ضعیف و گاهی خشک میشوند. پورههای آفت پس
از خروج از تخم داخل خاک شده و روی ریشههای مو مستقر میگردند. پس از استقرار برای
تغذیه، خرطوم خود را در نسج ریشه فرو برده و به شدت شروع به تغذیه میکنند. در
موستانهایی که این آفت شیوع دارد پایه مو تدریجاً ضعیف گشته و سرانجام میخشکد. پایههای
آلوده اغلب رشد بسیار کم دارند، برگها زرد میشود و میوهها بسیار کم و ریز هستند.
زیستشناسی
زنجرههای کامل از اوایل تابستان به
بعد در موستانها دیده میشوند. پس از خروج از جلد شفیرگی معمولاً
پروازهای کوتاه میکنند. پس از 5 تا 7 روز جفتگیری کرده و یکی دو روز بعد
تخمگذاری مینمایند. تخمها در دو ردیف به طور مورب داخل شاخههای چوبی نشده در
طرفین شیاری که حشره با تخمریز خود میسازد قرار داده و روی آنها را با ترشحات بدن میپوشاند.
دوره رشد جنینی حدود یک ماه است. دوره زندگی حشرات کامل در طبیعت 11 تا
12 روز میباشد. تعداد متوسط تخم در یک زنجره ماده حدود 30 تا 35 عدد میباشد.
پورهها پس از خروج از تخم به زمین افتاده داخل خاک میشوند. پورهها در کنار ریشهها
اتاقکی از گل برای خود ساخته از شیره گیاهی میماند. پورهها دوست دارند در
شرایط کاملاً مرطوب زندگی کنند. دوران پورگی این آفت حدود چهار سال است. پورههای
سن چهارم پس از پایان دوره تغذیه از خاک خارج شده و از تنه درختان یا قطعات سنگ و
غیره بالا رفته تبدیل به مرحلهای که اصطلاحاً شفیره نا میده میشود، میگردند. بعد
از طی مرحله شفیرگی جلد آنها با یک شکاف طولی از هم باز شده و حشره کامل بالدار از
آن خارج میگردند. خاکهای رسی و سنگین برای فعالیت پورهها مناسبتر است و این
آفت در چنین خاکهایی خسارت بیشتری ایجاد میکند. طول دوره یک نسل ممکن است 4 تا 5
سال طول بکشد.
کنترل:
1ـ استفاده از زمینهای شنی، ازدیاد
آبیاری و تقویت زمین بوسیله کودهای حیوانی شیمیایی
2ـ پیوند واریتههای مرغوب روی پایههای
مقاوم
3ـ بیل زدن پای درخت و سوزانیدن علفهای
هرز باغات و اطراف آنها
4ـ هرس سرشاخههای آلوده به تخمریزی
زنجرهها در بهار و سوزانیدن آنها
5ـ آب تخت نمودن باغات
کنترل شیمیایی:
از سموم دیازینون و
مالاتیون به روش سمپاشی پای بوته ها علیه پوره های داخل خاک، سمپاشی سطح خاک در موقع
خروج شفیره ها، همچنین سمپاشی درختان استفاده می کنیم
کرم خوشهخوار انگور
کرم خوشهخوار انگور
Lobesia botrana
(Lep: Tortricidae)
در ایران فقط روی انگور گزارش شده است.
در بهار لاروهای جوان نسل اول از
جوانههای گل دهنده و غنچه تغذیه کرده و روی آنها
را با تارهایی میپوشانند. در برخی
موارد نیز از جوانههای شاخهزا تغذیه کرده و در نتیجه
سبب خشکیدن گلها و جوانهها و ریزش آنها میگردند. لاروهای نسل دوم از گوشت غوره
تغذیه مینمایند. بر اثر تغذیه پوست غوره منظره خاکی رنگی پیدا نموده، چروک برداشته
و ح بهها میریزند. لاروهای نسل سوم از انگورهای رسیده تغذیه میکنند.
ابتدا از گشت و سپس از پوستهای رسیده
میخورند. محل فعالیت آفت بوسیله تارهایی روی
خوشه مشخص میباشد. خوشههای آلوده
مورد حمله انواع قارچها قرار گرفته خسارتهای
ثانویه را بوجود میآورند. لاروهای
نسل بعدی آفت حتی روی انگورهایی که برای تهیه
کشمش اختصاص داده میشوند به انبار
منتقل و در آنجا تا بهار سال آینده به سر
میبرند. خسارت این آفت در کشت دیم
روی انگور به مراتب کمتر از انگور کشت آبی
میباشد و به همین جهت در اکثر مناطق
دیم مبارزه با آفت معمول نمیباشد.
زیستشناسی
این آفت در منطقه شیراز (معتدله)
دارای چهار نسل در سال میباشد. ظهور اولین پروانه در اوایل فروردین
و اوج پرواز نسل اول آفت در اواخر فرویدن تا اوایل اردیبهشت میباشد. اوج پرواز نسل
دوم تقریباً در دهه سوم خرداد، اوج پرواز نسل سوم در اواخر تیر تا اوایل مرداد و
اوج پرواز نسل چهارم در اوایل شهریور میباشد. در منطقه سوریان آباده (سردسیر) آفت
سه نسل در سال دارد. ظهور اولین پروانه در اوایل اردیبهشت، اوج پرواز نسل اول در اواسط
تا اواخر اردیبهشت، اوج پرواز نسل دوم در اواسط تیر و بالاخره اوج پراز
نسل سوم در اواخر مرداد تا اوایل شهریور میباشد. بیشترین خسارت مربوط به نسل
سوم آفت است. بهترین زمان مبارزه بر علیه آفت یک هفته تا ده روز بعد از تشکیل اوج
بروز نسل دوم میباشد. دوره جنینی 8 تا 10 روز، دوره لاروی 17 تا 18 روز و چهار سن
لاروی دارد. دوره شفیرگی 7 تا 8 روز و دوره نشو و نما برای یک نسل 32 تا 36 روز
طول میکشد. این آفت در اطراف تهران سه نسل در سال دارد. زمستان را به صورت شفیره
در پیله سفید ابریشمی زیر پوست ساقه مو و در زیر برگهای ریخته شده موستان میگذراند.
مادهها تخمهای خود را به صورت انفرادی روی بند خوشهها و حبهها قرار میدهند.
کنترل:
1ـ انتخاب انواع موهایی که خوشه متراکم ندارند.
2ـ احداث باغ به صورت ردیفی و در روی
داربست موازی، چون کرم خوشه خوار انگور اغلب به موستانهایی که فاقد داربست بوده و موها به
شکل گسترده روی زمین یا پشتهها باشند، حمله مینماید.
3ـ هرس هر ساله مو برای جلوگیری از
تجمع شاخههای اضافی، سوزاندن علفهای هرز و برگهای خشک در پاییز،
شخم عمیق و استفاده از یخ آب زمستانه برای از بین بردن شفیرههای زمستان گذران
کنترل
شیمیایی:
نوبت اول سمپاشی در مرحله غنچه و قبل
از باز شدن گلها. نوبت دوم زمان غوره و نوبت سوم در شروع آبدار شدن میوه
1. دیازینون
WP40% و 1.5
درهزار
2. زولون
EC35% ،، ،، ،،
3. تری کلروفن
sp80% و 1.5 در هزار
(دیپترکس)
4. دیازینون
EC60% ،، ،، ،،
5. اتیون
EC47% ،، ،، ،،
کرمهای شاخدار مو
کرمهای شاخدار مو
Theretra alecta
Pergesa elpenor
Celerio lineata
(Lep: Sphingidae
اطلاق کلمه شاخدار به
این آفت به علت وجود زائده کم و بیش بلندیست که
نزدیک به انتهای شکم لاروها در سطح
پشتی دیده میشود و به نظر میرسد که نوعی وسیله
دفاع باشد.
گونه اول پروانه نسبتاً بزرگ به رنگ
آجری تیره بوده دارای بالهای پهن با نوارهای رنگین است. گونه دوم حدود 70 میلیمتر، زیتونی
رنگ بوده و روی بالهای جلویی دو خط مورب تیره در نیمه انتهای بال دیده میشود. در
بالهای عقبی یک نوار پهن سیاه در قاعده دیده میشود. در روی شکم سه نوار تیره دیده میشود
که یکی در وسط و دو تای دیگر در طرفین قرار دارند. گونه سوم با بالهای باز حدد
60 میلیمتر، رنگ بالهای جلویی سبز مایل به بلوطی با نوارهای سفید مواج و طولی
است. روی بندهای اولیه شکم نوارهای عرضی متناوب تیره روشن قرار دارد که در مجموع
منظره شطرنجی به پشت شکم میدهد.
زیستشناسی
هر سه گونه زمستان را به صورت شفیرههای لخت
در پناهگاهها و یا زیر خاک به سر میبرند. در بهار با گرم شدن هوا حشرات کامل ظاهر
میشوند. حشرات کامل غروب پروازند و قبل از تخمریزی مدت قابل توجهی باید تغذیه کنند.
حشرات ماه تخمهای خود را به طور انفرادی در زیر برگها قرا رمیدهند. تعداد تخم
هر حشره ماده حدود 50 تا 100 ذکر شده است. این تخم به فاصله 10 تا 15 روز باز میشوند.
لاروها پس از خروج از تخم از پارانشیم برگ شروع به تغذیه میکنند. لاروها در
سنین بالا تغذیه شدید دارند و بیشتر در شبها فعالیت میکنند. وجود این حشرات به علت
فضولات فراوانی که زیر بوتههای مو ریخته شده و نیز از روی برگهای خورده شده مشخص
میشود.
این حشرات در شرایط آب و هوایی مختلف
تا سه نسل ایجاد میکنند ولی به علت اندام درشت، جمعیت این حشرات به خوبی تحت کنترل
قرار دارد.
کنه نمدی مو
Eriophyes = Colomerus vitis
(Acari.: Eriophyidae)
این کنه به برگها حمله نموده و در پشت برگها گالهایی مسطح و به صورت نمد
ایجاد میکند. رنگ این قشر نمدی ابتدا سفید کثیف است اما به تدریج تغییر رنگ داده و به رنگ قرمز مایل به قهوهای
تبدیل میگردد. در
سطح فوقانی برگ درست در طرف مقابل کنه
نمدی، برآمدگی بوجود میآید و به پهنگ برگ ناصافی میدهد. زمستان به صورت کنه کا مل زیر پوست جوانهها به
سر میرد. در شرایط
مساعد 7 نسل در سال دارد.
هرس درخت مو
اجزاء بوته :
-1 بازو : مستقیما به تنه
متصل بوده و با توجه به سیستم های مختلف تعداد آن متفاوت است .
2 -شاخه یکساله : شاخه ای که کامل شده و معمولا به
2 الی 6 بند هرس می شوند تا
شاخه های بارده و جایگزین روی آن برویند
.
3 -جوانه : روی بند یا گره
های شاخه های جوان یکسله وجود دارد .
4-ترکه : شاخه های سبز که
تازه از جوانه روئیده اند
.
5 - شاخه های بارده : عبارت است از ترکه ایست
که حاوی محصول می باشد و پس از برداشت
محصول و هنگام هرس خشک از ته بریده می
شوند
.
6-شاخه جایگزین : ترکه
ایست که محصول آن خذف می شود تا شاخه های یکساله و کامل را
در طول تابستان بوجود
آورد . این شاخه در هنگام هرس خشک معمولا 2 تا 4 بند هرس
می شود تا برای سال زراعی
بعد شاخه های بارده و جایگزین را روی خود به بوجود آورد
.
7-تنه جوش : شاخه های
نابجایی که بطور اتفاقی روی اندامهای چوبی شده قدیمی مثل تنه
و بازوها می روید که باید
هرس شود
.
8 -پاجوش : شاخه هایی که
بخصوص در اوایل فصل رویش از زیر و روی ریشه های نزدیک
به سطح زمین می رویند که
باید خذف شوند
.
9 -بند : بند یا گره به قسمتهای برآمده روی شاخه
های یکساله گفته می شود که از آنها
جوانه شاخه و برگ می روید
-10 دستک : عبارت است از شاخه های کوتاه و سبزیست که
از کنار برگها رشد کرده و باید
هرس شوند
-11 پیچک : رشته های سبز و پیچانی است که از تغیر شکل برگ یا میوه
بوجود می آیند .
12 -خوشه : معمولا از روی
بند 2 تا 6 رشد می کنند
.
هرس انگور : هنگام هرس 80
تا 70 بند نگهداری می شوند . همه شاخه های یکساله تولید
شاخه های بارده نمی کنند
. بازوهای که روی شاخه های چند ساله یا تنه اصلی قرار دارند
بارور نمی شوند و اگر
شوند میوه های خیلی ضعیف و کوچک تولید می کنند پس باید
شاخه های یکساله ای
نگهداری شوند که روی شاخه های دوساله قرار دارند .همه جوانه های
بازوها تبدیل به شاخه های
بارده نخواهند شد بلکه بر حسب خاصیت هر رقم در بعضی ارقام
جوانه های دوم و سوم به
شاخه های بارده تبدیل می شوند و دربعضی دیگر هم جوانه های
پنجم و ششم به شاخه های
بارده تبدیل خواهند شد و بقیه جوانه ها بارور نخواهند شد . پس
آنهایی که روی 5 و 6 شاخه
تولید می کنند باید بلند هرس شود اگر کوتاه هرس شوند میزان
باردهی خیلی کاهش می باید . بهترین هرس اینست که
تعدادی از شاخه ها را بلند ( 6- 5
گره )هرس کنند و تعدادی را کوتاه ( 3-2 گره ) هرس
نماینداز شاخه هایی که بلند هرس شده
اند در همان سال محصول بدست می آید ولی از
شاخه های کوتاه دو شاخه قوی بی بار بوجود
می آید که در بهارسال بعدشاخه های
بلند بارده سال قبل را حذف می کنند و شاخه های بی
بار را یکی بلند و دیگری را
کوتاه هرس نمایند که از اولی مجددا میوه و محصول و از دومی
شاخه بدست می آید . هرس
مو محدود می شود به اینکه چه مقدار از جوانه های گل باید روی
بوته باقی بماندتا اینکه
هم در آن سال میوه مرغوب و اقتصادی تولید کند و هم شاخه های بارده
برای تواید محصول سال بعد
بوجود آید . قضاوت اینکه روی هر بوته چند عدد جوانه بارده روی چند
عددشاخه باقی گذاشت و چه
تعداد باید حذف گردد برای افراد مبتدی زیاد آسان نیست . برای د
اینکار فرض می کنیم که
تعداد بار متوسط یک بوته قوی و خوب حدود 10 کیلو باشد اگر وزن هر
خوشه را 200 گرم حساب کنیم تعداد خوشه های مورد
نیاز 50 خوشه می باشد که 3-2 جوانه
خوشه می شود .
ترکیبات گیاه
امروزه
ما بنا به علاقه به انگور یا کشمش، آنها را مصرف می کنیم و به همین دلیل شراب یا
آب انگور نیز مصرف میشود. اما در سال 1970 یک بیوشیمیست فرانسوی ا تخم (دانه)
انگور ماده ای را استخراج کرد که در بهبود جریان خون مؤثر بود. این ماده
"الیگومریک پروآنتوسیانیدین OPC" نامیده میشود. این ماده سبب کاهش میزان التهاب میشود و حتی
از بیماری قلبی نیز پیشگیری می کند. این ماده در زمره یکی از مواد موجود در آب
انگور قرمز و شراب قرمز است که خواص پیشگیرانه آن در قبال بیماری قلبی به اثبات
رسیده است. انگور بنا به وجود این ماده در آن امروزه نه تنها به خاطر فرآورده های
غذایی و نوشیدنی شناخته شده اش بلکه به عنوان منبع اینگونه عناصر فعال درمانی اش
کشت و پرورش داده میشود. 'الیگومریک پروآنتوسیانیدی همه خاصیت ضد اکسید دارد که به
بدن کمک می کند تا حملاتی را که نهایتاً سبب بیماری می شوند (عوامل استعمال
دخانیات و مواد شیمیایی زیست محیطی)، دفع کند. این نوع مواد از طیف گسترده دفع
کنندگان فشار روحی متمایز هستند. ضد اکسید کننده ها یا ژنهای تطبیق شدنی
(آداپتوژنها)، همچنین از خستگی فیزیکی و روحی شما را رها و پس از رفع بیماری نیز
شما را کمک می کنند. هم ضداکسیدها و هم آداپتوژنها ما را کمک می کنند تا حداقل از
دو عامل بزرگ مرگ و میر به نام بیماری قلبی - عروقی و سرطان اجتناب ورزیم. خواص
"ضد اکسید"الیگومریک پروآنتوسیانیدین (OPC)"
می تواند در پیشگیری از بیماری قلب - عروق نیز مؤثر واقع گردد. برخی تحقیقات به
عمل آمده مؤید این است که این ماده می تواند روند تشکیل پلاکها در رگها را کاهش
دهد و در تشکیل و ترمیم بافت آسیب دیده رگها مؤثر باشد.
اگر از سابقه خانوادگی ابتلا به بیماری قلبی- عروقی رنج می برید، می توانید مصرف الیگومریک پروآنتوسیانیدین را مدنظر قرار دهید. نارسایی مزمن سیاهرگها دلیل دیگر مصرف این ماده است که در این میان می توان به عوارضی نظیر اختلال بینایی ناشی از نفروپاتی دیابتی یا دژنراسیون قرنیه اشاره داشت. اینگونه مصارف ماده الیگومریک پروآنتوسیانیدین را تحقیقات کلینیکی نیز تأیید کرده است. کاربردهای آتی این ماده ممکن است مواردی نظیر معالجه سندرم پیش قاعدگی و متوقف کردن التهاب صورت در پی عمل جراحی را نیز در بر گیرد. این ماده در کاهش میزان ناراحتی سینه و درد مفاصل و پاها که گاهی در پی نسدرم پیش قاعدگی عارض میشود مؤثر بوده است و مدت زمان بهبود از جراحی پلاستیک را کاهش داده است. خواص ضد توموری این ماده نیز به اثبات رسیده است.
انگور خون را تصفیه می کند
تحقیقات انجام یافته نشان داد که
خوردن انگور باعث تصفیه شدن خون بدن می شود.
انگور با نام علمی Vitis درختچه ای است بالارونده که از دیوار و
درختان مجاور بالا می رود. گلهای این میوه کوچک، مجتمع و به صورت خوشه ظاهر می
شود.
میوه انگور دارای خواص درمانی بسیار است، اخلاط بدن را متعادل کرده و بسیار مقوی
است و باعث صاف و تمیز شدن سینه و ریه می شود.
این میوه برطرف کننده یبوست است، ورم معده و روده را تسکین می دهد و در درمان سل
ریوی و سیاه سرفه موثر است.
برای تقویت و طراوت پوست و همچنین روشن کردن رنگ پوست، می توان آب انگور تازه را
با یک تکه پنبه به صورت مالیده و پس از ده دقیقه با آب نیم گرم محتوی کمی جوش
شیرین شست.
روغن هسته انگور گرم کننده بدن است و از آن برای نقاشی و تهیه صابون نیز استفاده
می شود.
علاوه بر خواص طبی که در پوست، دانه و غوره انگور وجود دارد برگ آن نیز دارای خواص
بسیار است و دم کرده برگهای جوان مو اسهال خونی را برطرف می کند و برای جلوگیری از
خونریزیها نیز مفید است.
برگ مو استفراغ را برطرف کرده و دم کرده آن برای رفع واریس مفید است همچنین از آن
می توان برای شستشوی چشم در مورد ورم ملتحمه استفاده کرد.
انگور به رنگ های سفید، سبز، صورتی، سیاه و بنفش وجود دارد و یکی از میوه هایی است که می تواند نقش مهمی در پیشگیری از انواع سرطان ها داشته باشد.
به گفته ی دانشمندان این میوه، هر چه بیشتر به سوی خشک شدن پیش می رود، ارزش غذایی بیشتری به دست می آورد.
گفته می شود ترکیبات موجود در انگور شباهت زیادی به شیر مادر دارد و در واقع یک لیوان آب میوه ی طبیعی انگور می تواند به اندازه شیر مادر مفید باشد.
این میوه سرشار از پتاسیم، آهک، منیزیم، آهن، منگنز، کلر، ید و فسفر و ویتامینهای C.B.A و D است.
پژوهشها نشان می دهد که قند موجود در انگور به طور مستقیم وارد خون شده و در ماهیچه ها و کبد ذخیره می شود و آب غوره که از انگور نارس یعنی همان غوره به دست می آید. نقش مهمی در لاغری دارد.
- کمک به بیمارانی که کم خون هستند
- دفع سمهای بدن
- از بین بردن سوء هاضمه
- مبارزه با رماتیسم و دردهای استخوانی
- پیشگیری از بیماریهای قلبی
- کمک به کاهش چربی و اوره ی خون
- میزان کردن ترشحات کیسه صفرا
- پیشگیری از خونریزی معده
- جلوگیری از سنگ کلیه و مثانه
نکته ی مهم اینکه پوست انگور دیر هضم است و برای کسانی که دچار بیماری های معده هستند، خوردن آب انگور توصیه می شود.
فرمولاسیون علفکش
واژهٔ فرمولاسیون در ارتباط با
کنترل شیمیائى علفهاى هرز،
دو مفهوم مرتبط باهم دارد:
یک فرمولاسیون، ساختار یک علفکش است که
بهوسیلهٔ سازنده براى استفادهٔ عملى تهیه مىشود. فرمولاسیون نشاندهندهٔ تمامى اجزاء
ترکیبى محتوى ظرف است: مادهٔ
فعال (مسمومکنندهٔ واقعی) به اضافهٔ مواد خنثى (هر
چیز دیگر) همچون مواد حلشدنی، مواد رقیقکننده (Diluents) و
مواد افزوده شدهٔ دیگر.
فرمولاسیون، همچنین شامل مراحلى است که بهوسیلهٔ سازنده در جهت تهیهٔ علفکش
براى استفادهٔ عملى انجام مىشود. در طى این مراحل، سازنده براى استفادهکننده
علفکشى تهیه مىکند که به راحتى قابل حمل باشد و اگر بهطرز صحیحى استفاده
شود، بتواند بهصورت یکنواخت و دقیقى بدون هیچگونه ضررى براى استفادهکننده
مصرف شود.
اکثر علفکشها طورى فرموله شدهاند که بتوان آنها را
با یک حملکنندهٔ مناسب و راحت بهکار برد. علفکشهاى رایج که با قابلیت اسپرى (Spray) تهیه شدهاند بهگونهاى فرموله
شدهاند که مىتوان آنها را با آب، با
کودهاى مایع و یا با روغنهائى با غلظت گازوئیل بهکار برد. بعضى علفکشها بهنحوى
فرموله شدهاند که سموم بهصورت گرانولههاى خشک یا ذرات پوششدار (Pelleted) از مخازن خارج مىشوند. علفکشها
را معمولاً بهصورت گرد (Dust) استفاده
نمىکنند زیرا علاوه بر مشکل حمل و نقل، احتمال فرار (Drift) آنها
به طرف گیاهان
حساس غیر هدف نیز وجود دارد.
فرمولاسیونهاى قابل اسپرى
فرمولاسیونهاى قابل اسپرى
شامل مایعات محلول در آب (Water Soluble)، پودرهاى محلول در آب (Water Soluble Powder) مواد
امولسیونه در آب (Water emulsifiable concentrates)، پودرهاى وتابل (Wettable powders)، مایعات قابل پخش در آب (Water dispersable liquids) و گرانولههاى
قابل پخش در آب (Water dispersable granules) مىباشند.
مایعات محلول در آب
مایعات محلول در
آب (S یا SL) کاملاً با حداقل بههمزنى در آب
مخلوط مىشوند و زمانىکه حل شدند،
نیازى به همزدن بیشتر ندارند. این فرمولاسیونها، محلولهاى اسپرى براى جذب بهتر در
گیاهان نیاز به نوعى مویان دارند. بعضى از این سموم خود داراى مویان هستند، ولى در
برخى بایستى مویان را به مخزن سمپاش اضافه نمود. اکثر این فرمولاسیونها در هر ۸/۳ لیتر (یک گالن) خود داراى حدود ۹/۰ تا ۸/۱ کیلوگرم مادهٔ فعال هستند.
پودرهاى محلول در آب (Water
soluble powders)
پودرهاى محلول در آب (SP) بهصورت
خشک بوده و ذرات جامد ریزى هستند که
کاملاً در آب حل مىشوند. اینها اکثراً نمکهاى قابل حل ترکیبات مختلف هستند. براى حل کردن این علفکشها در آب
بایستى به میزان زیادى آنها را بههم زد، اما پس از
حل شدن تا ابد به همین صورت باقى مىمانند. این سموم در مخزن سمپاش بهصورت زلال و صاف
هستند و براى جذب بهتر نیاز به مویان دارند. معمولاً فرمولاسیون آنها حاوى ۴۰ تا
۹۰ درصد
مادهٔ فعال است.
مواد امولسیونه در آب
این مواد (E یا EC) مایعاتى غیر قطبى (Non-Polar، روغنی) هستند که
قابلیت امولسیونه دارند. این مایعات در آب پخش شده و بهصورت امولسیون (Emulsion) درمىآیند (قطرات روغن که
بهوسیلهٔ آب محاصره مىشوند)، این سموم در مخزن
شیرىرنگ بوده و بههم زدن براى جلوگیرى از جدا شدن اجزاء آنها اهمیت خاصى دارد.
جریان یافتن آب در لولهٔ خروجى سمپاش براى جلوگیرى از این امر کافى است. این فرمولاسیونها
بهندرت به مویانها براى استفاده بر روى شاخ و برگ نیاز دارند. اکثر فرمولاسیونهاى EC در هر ۸/۳ لیتر خوددارى ۹۰۰ تا ۲۷۰ و بعضى ۳۱۰ تا ۳۶۰ گرم مادهٔ فعال
دارند. این نوع فرمولاسیونها در روغن محلول هستند.
پودرهاى وتابل
پودرهاى وتابل (W تا WP) ذرات جامد ریزى
هستند که حاوى نوعى حملکنندهٔ خشک، علفکش و عوامل متفرقکنده هستند. اکثر این مواد
مىتوانند در آب پخش شوند، اما توصیهٔ معمول این است که آنها را قبل از ریختن به
داخل مخزن با کمى آب مخلوط کرده و سپس آن را به مخزن سمپاش بریزند. در مخزن
سمپاش آنها را بایستى به میزان زیاد و بهطور مداوم بههم زد؛ به محض اینکه عمل هم
زدن متوقف شود، لایهاى جامد در ته مخزن تشکیل مىشود که براى جلوگیرى از آن علاوه بر
خط برگشت، احتیاج به یک بههمزن مکانیکى یا هیدرولیکى نیز مىباشد. مخلوط سم
معمولاً به رنگ شیرى کدر است. این فرمولاسیونها داراى ۵۰ تا ۸۰ درصد مادهٔ مؤثره
هستند. بیشتر پودرهاى وتابل در خاک مورد استفاده قرار مىگیرند؛ با این وجود، آنها را
گاهى بر روى شاخ و برگ نیز مىپاشند. هنگامىکه آنها را به شاخ و برگ مىزنند،
اضافه کردن مویان به سم ضرورى است.
مایعات با قابلیت پخش در آب
این مواد که به مایع یا مواد
قابل جارى شدن (F - Flowables یا L و WDL) نیز
معروف مىباشند، ذرات جامد کوچکى
هستند که در یک سیستم مایع سوسپانسیونه (Suspension) شدهاند.
این ذرات از ذرات
پودرهاى وتابل ریزتر هستند چون این مواد قبلاً سوسپانسیونه شدهاند احتیاجى به حل کردن
آنها با آب قبل از ریختن به داخل مخزن نیست زیرا به راحتى در آب پخش و سوسپانسیونه
مىشوند. از آنجائىکه ذرات این مواد از ذرات پودرهاى وتابل ریزتر هستند،
میزان لازم بههم زدن آنها حد واسطى است از مقدار لازم براى پودرهاى وتابل و مواد
امولسیونشونده. در صورتىکه مخلوط سم بدون بهمزدن براى استفاده در زمانهاى بعد نگه
داشته شود، هم بهصورت خمیرى در مخزن تهنشین مىشود. این فرمولاسیونها نیز در مخزن
سم به رنگى شیرى کدر ظاهر مىشود. هر ۸/۳ لیتر این نوع سموم حاوى ۱۸۰۰ گرم
مادهٔ مؤثره است.
گرانولههاى قابل پخش در آب
گرانولههاى قابل پخش در آب، مواد خشک روانپذیر (Flowables) یا گرانولههاى
محلول در آب (WDG، DF
- Water soluble granules) نیز نامیده مىشوند. آنها فرمولاسیونهاى خشک گرانوله
مىباشند. گرانولهها ذرات بسیار ریز جامدى هستند که
با عوامل سوسپانسیونکننده و پخشکننده مخلوط شدهاند. این مواد را مىتوان بدون حل کردن
قبلى در آب مخزن سمپاشى اضافه نمود. برخلاف مایعات با قابلیت پخش در آب، گرانولها
به سهولت و سرعت در آب پخش مىشوند و به راحتى از قوطى خارج مىشوند. لذا کار کردن
با آنها راحتتر از پودرهاى وتابل و مایعات با قابلیت پخش مىباشد. خصوصیات دیگر آنها شبیه مایعات با
قابلیت پخش در آب است.
فرمولاسیونهاى خشک براى استفادهٔ مستقیم
براى استفادهٔ
مستقیم سموم بهصورت خشک، فرمولاسیون آنها بهصورت گرانوله و گاهى بهصورت حبه
هستند. از آنجا که این فرمولاسیونها را مىتوان بدون رقیق کردن در آب مستقیماً از بستهٔ
حاوى سم در مزرعه پاشید، معمولاً درصد مادهٔ مؤثر آنها پائین است.
گرانولهها
گرانولهها (G) فرمولاسیون
خشک علفکشها هستند که داراى ذراتى مجزاء به اندازهٔ ۱۰ میلىمتر مکعب مىباشند.
مواد متفاوتى همچون مینرالهاى رس، پلیمرهاى نشاسته، کودهاى شیمیائى و بقایاى
گیاهى بهعنوان ترکیبات گرانول استفاده مىشوند. اساساً غلظت اینگونه علفکشها
۲ تا ۲۰ درصد است.
بهطور کلى علفکشهاى گرانوله در مقایسه با
فرمولاسیونهاى قابل اسپری، احتیاج بیشترى به باران براى نفوذ در خاک دارند. از طرف دیگر،
علفکشهاى گرانوله زیان فراریت علفکشهاى دیگر را ندارند. اخیراً تلاشهائى
بهمنظور کند کردن سرعت آزاد شدن علفکشها در خاک با استفاده از ترکیبات گرانوله
بهعنوان حملکننده انجام شده است، البته تولیدکنندگان علفکش هنوز به این تکنولوژى
علفکشها تمایل چندانى نشان نمىدهند.
حبهها
این حبهها (P) فرمولاسیونهاى
خشک علفکشها
با ذرات مجزاء در مخلوط هستند که معمولاً اندازهٔ آنها بزرگتر از ۱۰ میلىمتر
مکعب است. از حبهها اغلب براى کنترل موضعى علفهاى هرز در مزرعه استفاده مىشود.
غلظت این علفکشها بین ۵
تا ۲۰ درصد است
انگور و خواص آن
انگور میوه ای است بهشتی که شامل ویتامینهای A، B،Cمی باشد هم چنین دارای مقداری منیزیم ، کلسیم ، آهن ، فسفر ، پتاسیم و آلبومین است
هر شخصی باید در روز انگور میل کند زیرا میوه ای ضد عفونی کننده است . امروزه در طب درمان های طبیعی ( نتروپت ) ، از رژیم های مختلف انگور استفاده می کنند . هم چنین این میوه را برای درمان بیماری های یبوست ، عوارض رماتیسم ، کم خونی و حتی پیش گیری از سرطان سودمند می دانند .
انگور هم لاغر کننده است و هم چاق کننده . بدین گونه که اگر انگور را از صبح تا ظهر ، خالی میل کنید لاغر کننده است و اگر آن را همراه با غذا میل کنید چاق کننده است .
یکی از خواص انگور ، صاف کننده و « مولد خون بودن » آن است . انگور قند خون را نیز تنظیم می کند . به علاوه انگور قرمز برای تصفیه ی خون و خون سازی از انگور سبز هم بهتر است . البته افراد ی که قند خون پایین دارند می توانند از انگور بهره ی زیادی ببرند . بنابر این سعی کنند همیشه انگور تهیه کنند و چند بار در روز مقداری از آن را میل کنند .
افرادی که در دوره ی نقاهت یک بیماری هستند و یا ضعف عمومی بدن دارند ، و در نتیجه قدرت دفاعی بدن آنها کم شده است ، سعی کنند از انگور ، هویج ، سیب و هلو ، به مقدار زیاد استفاده کنند . البته این میوه ها را با هم در آب میوه گیری ریخته و آب میوه ی حاصل شده را جرعه جرعه در طول روز بنوشند .
خوب است بدانید انگور پتاسیم زیادی دارد که به جبران ضعف بدن کمک می کند .
انگور وسیب برای افراد ی که مبتلا به ناراحتی های قلب و اعصاب هستند خوب است می تواتند آب آن را نیز در طی روز بنوشند .
انگور برای سلامتی قلب ، ریه و کلیه نافع است و به علت داشتن املاح و مواد سلولزی، ملین و مدر بوده و برای مبتلایان به اوره ی خون مناسب و سازگار است .
این نکته را هم بدانید یبوست که عوارض آن بی اشتهایی ، نفخ ، سردرد تشنگی مفرط و بد بویی دهان است با خوردن آب انگور تازه برطرف می شود .
غوره : غوره برای افراد مبتلا به چربی خون بسیار مفید بوده و ضد عفونی کننده بدن نیز هست هم چنین اگر با سالاد میل شود ، برای لاغر کردن سودمند است .
پیاز
پیاز در جیره غذایی جزو سبزیجات مهم مصرف میشود. از نظر سطح دوازدهمین و از نظر ارزش چهارمین سبزی در بین 22 سبزی مهم میباشد. |
شرایط آب و هوایی در کشت پیاز
پیاز از سبزیجات مخصوص آب و هوای سرد است. بذر پیاز در درجه حرارت 18 درجه سانتیگراد جوانه میزد. بهترین کیفیت رشد آن در حرارتهای سرد اوایل و در درجه حرارتهای گرم در موقع رسیدن بدست میآید.
خاک مناسب برای کشت پیاز
یک خاک خوب برای کشت پیاز باید نرم ، خاصلخیز و داری درصد بالایی از هوموس باشد. بنابراین خاکهای شنی لومی خاک مناسب برای کشت پیاز میباشد.
کود دهی پیاز
کود دامی پوسیده به میزان20تن در هکتار برای زمین پیاز مناسب میباشد در ضمن از کودهای شیمیایی به میزان 80N=(ازت) و80P= (فسفر) و 75K= (پتاسیم) کیلوگرم در هکتار توصیه میگردد.
روشهای کشت پیاز
کاشت مستقیم بذر پیاز در مزرعه به منظور بدست آوردن پیازهای دیررس و با خاصیت انباری بالا. کاشت در خزانه به صورت نشاء به زمین اصلی به منظور بدست آوردن مخصول زودرس. کاشت پیازهای کوچک در مزرعه.
طریقه نشاءکاری پیاز
برای بدست آوردن گیاهان قوی نشاء کاری یکی از روشهای مرسوم میباشد. نشاء پیازهای بزرگتر ، خطر خشک شدگی و دو تا شدن و تولید ساقه گل دهنده را دارد. در روش نشاء کاری فاصله دو ردیف کشت 40 - 30 سانتیمتر و فاصله گیاهان 7.5 - 5 سانتیمتر در نظر گرفته میشود.
مراقبتهای زراعی در زمان داشت پیاز
پیاز در ابتدا رشد کمی دارد لذا سله شکنی (نرم کردن خاک پای بوته) و دفع علفهای هرز ضروری است. عملیات وجین بطور مداوم و تا چند هفته قبل از برداشت ادامه پیدا میکند. در مورد دفع علفهای هرز از علف کش داکتال بلافاصله بعد از بذر پاشی در مزرعه به مقدار 12 - 8 کیلوگرم در هکتار استفاده میشود همچنین از علف کش توک به مقدار 5 - 4 کیلوگرم در هکتار وقتی که علفها 2.5سانتیمتر رشد داشته باشند استفاده میشود. لازم به ذکر است که این علف کش را نباید قبل از 3 - 2 برگه شدن پیاز مصرف کرد.
آبیاری مزرعه پیاز
برای موفقیت در پرورش پیاز ، باید آبیاری مناسب صورت گیرد بطوری که تحقیقات انجام گرفته نشان میدهد که آبیاری بیش از حد مزرعه پیاز باعث پایین آمدن راندمان شده است.
بیماریهای پیاز
ارغوانی شدن ریشه: این عارضه توسط قارچ بوجود میآید که در اوایل رشد به پیاز حمله کرده و برای مدتی اثرات
آن مشاهده نمیگردد سپس ریشهها رنگ ارغوانی به خود گرفته و گیاه پژمرده میشود.
برای کنترل این بیماری باید خاک را حاصلخیز نمود و نیز مرافبتهای زراعی باید
به موقع انجام شوند.
پوسیدگی گلوی پیاز: پوسیدگی گلو مرض بسیار جدی است و عامل این بیماری که قارچ میباشد از جای زخم ، به پیاز حمله میکند. این مرض توسط وجود
کپک خاکستری در محل ابتدا مشخص میشود. ضایعات اولیه در مزرعه شروع و در حین حمل
به انبار کردن باعث پوسیدگی میشود. پیازهایی که خوب خششک شده باشند کمتر از
پیازهای دیگر مبتلا میشوند.
برداشت پیاز
برداشت موقعی صورت میگیرد که بخش بالای پیاز شروع به افتادن میکند که در این حالت پیازها کاملاً رسیدهاند. در مناطق گرم وقتی که 25% و در مناطق یرد وقتی که 50% از بخش بالای گیاه افتاده باشد برداشت محصول آغاز میشود. برای جلوگیری از جوانه زدن پیاز در انبار از مواد بازدارنده رشد مانند مالئیک هیدرازید (HM) استفاده میشود.
انواع پیازهای ایرانی
پیازهای قرمز شامل: پیاز آذرشهر ، پیاز اصفهان
، پیاز ری و پیاز طارم.
پیازهای سفید شامل: پیاز سفید قم و پیاز سفید
کاشان.
پیازهای بنفش شامل: پیاز کهریزک.
فلفل |
||
منشأ و پراکنش فلفلاین گیاه بومی مکزیک و آمریکای مرکزی است و مکزیک و پرو اولین کشورهایی بودند که کاشت این گیاه را رواج دادند. کریستف کلمب آنرا به جنوب اروپا آورد و از آنجا نیز به خاورمیانه ، آفریقا و آسیا گسترش پیدا کرد. فلفل سبز را نباید با فلفل سیاه یکی دانست زیرا فلفل سیاه بومی هندوستان بوده و دارای ساقههای خوابیده است که میوههای کروی و سیاه رنگی تولید میکند که پودر میوه آن به صورت چاشنی استفاده میشود. حدود 46 % تولید فلفل در آسیا انجام میشود و چین عمدهترین تولید کننده فلفل در آسیا میباشد. گیاه شناسی فلفلفلفل سبز دلمهای متعلق به تیره بادنجانیان است که دارای گلهای سفید رنگ است و به تنهایی روی ساقه قرار دارند و میوههای حاصل از آنها به صورت جدا از هم روی ساقه قرار دارند. فلفل تند هم دارای گلهای سفید رنگ و سفید مایل به زرد میباشد. این گلها بصورت خوشهای روی ساقه قرار دارند. تندی فلفلتندی فلفل به علت وجود مادهای به نام کاپسایسین میباشد که هر چه میزان این ترکیب در بافت میوه بیشتر باشد میزان تندی نیز بالاتر خواهد بود. گرما و شرایط تنش خشکی در زمان رشد میوه باعث افزایش تندی میوه میگردد. رنگ فلفلرنگ فلفل دلمهای در مرحله رسیدگی به صورت قرمز و نارنجی است. تشکیل رنگیزههای موجود در فلفل دلمهای مربوط به تشکیل رنگ توسط دماهای ملایم تحریک میگردد. تأثیر عوامل محیطی بر رشد فلفل
روشهای پرورش فلفلروش کشت مستقمدر این روش پس از تهیه و آماده سازی بستر بذرها در ردیفهای به فاصله 75 - 70 سانتیمتر کشت میشوند و فاصله بین بوتهها روی ردیف حدود 45- 40سانتیمتر میباشد. دمای مناسب برای جوانه زنی بذر فلفل حدود 25 - 20سانتیمتر است. روش نشاییچون بذر فلفل نسبت به گوجه فرنگی و بادنجان جوانه زنی کندتری دارد و همواره به دمای پایین خاک برای جوانه زنی حساسیت بیشتری دارد، در بیشتر موارد از پرورش نشاء برای تولید این گیاه استفاده میشود. مدت زمان ماندن نشاء در خزانه حدود 6 - 8 هفته است. میوه دهی فلفلدر اکثر موارد خود گرده افشانی صورت میگیرد و گلها به صورت افقی یا آویزان قرار میگیرند و گرده میتواند به راحتی روی سطح کلاله بچسبد و احتمالاً در مزرعه حشرات در انتقال گرده و افزایش به میوه نشستن کمک میکنند. فلفل توانایی تولید میوه پارتنوکارپ (میوه بدن دانه) را دارد بویژه زمان که دمای هوا پایین باشد. افزایش تعداد میوه در هر بوته باعث کاهش اندازه میوهها شده و بر عکس زمانی که تعداد محدودی میوه روی گیاه تشکیل شود آنها از رشد بیشتری برخوردار بوده و اندازه آنها افزایش مییابد. کوددهی فلفلکودهای فسفره و پتاسی را هنگام آماده سازی زمین به آن اضافه میکنند و نیز حدود 3/1 از کود ازته را نیز قبل از کشت به زمین اضافه میکنیم و بقیه کود ازته را در هنگام شروع رشد زایشی به گیاه میدهند. البته لازم به ذکر است که استفاده دیر هنگام از کودهای ازته باعث دیررسی محصول و به تأخیر افتادن رشد زایشی میگردد و استفاده متعادل از این کود باعث زودرسی میگردد همچنین میزان ویتامین C در اثر استفاده زیاد از کودهای از ته کاهش مییابد. مبارزه به علفهای هرز فلفلمیتوان از علف کش تریفلورالین و علف کش دیفن آمید برای مبارزه با علفهای هرز مزرعه فلفل استفاده کرد. آبیاری مزرعه فلفلیکنواخت بودن توزیع آب در طی فصل رشد باعث جلوگیری از ریزش گل و کاهش میوه بستن و نیز جلوگیری از ایجاد عارضه پوسیدگی گلگاه میگردد. ناهنجاریهای فیزیولوژیکی فلفل
زمان برداشت میوهمیوه فلفل معمولاً به صورت نارس برداشت میشود، برای ارقامی که به صورت فرآوری مصرف می شوند آنها را در مرحله رسیدگی کامل برداشت میکنند و در زمان رسیدن میوه بافت پوست آن سفتتر میشود و برداشت به صورت هفتگی صورت میگیرد. شرایط نگهداری فلفل در انباربرای نگهداری فلفل در انبار دمای10درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی بالا یعنی حدود90% ضروری است |