ریشه اندامی از گیاه است که معمولا در خاک قرار دارد و موجب ثابت نگاه داشتن ساقه و اجزای آن میگردد. عمل مهم دیگر ریشه جذب آب و مواد غذایی اولیه نظیر آب و املاح مختلف از زمین بوده و همچنین ممکن است مواد غذایی مختلف درخود ذخیره کند. علاوه بر این اعمال اصلی ، ریشه نظیر ساقه رشد میکند و محل عبور جریانهای شیرههای غذایی است (شیره خام و شیره پرورده). با توجه به اعمال مشابه و غیرمشابهی که ریشه با ساقه دارد سبب میشود که در مواردی ساختمان متفاوتی نیز با آن داشته باشد.
اجزای مختلف ریشه
* کلاهک ریشه: قسمت کاملا انتهایی ریشه که کلاهک ریشه نامیده میشود. یاختههای کاملا راسی و خارجی کلاهک به تدریج و بطور دایم در اثر تماس با خاک و عوامل محیط زیست به صورت پوستههای نازکی میافتد و درعین حال بطور دائم نیز بوسیله یاختههای مریستمی راس ریشه ساخته شده به آن اضافه میشود.
* ناحیه نمو ریشه یا منطقه مریستمی: که در مقطع طولی آن را به نام مریستم نزدیک انتهایی ریشهها مینامند. سلولهای حاصل از این منطقه ضمن تمایز یابی سلولهای مختلف ریشه را بوجود میآورند.
* منطقه طویل شدن: یاختههای حاصل از تقسیم یاختههای مریستم ریشه در این ناحیه طویل میشوند.
* منطقه تارهای کشنده: منطقه تارهای کشنده ، که بیشتر مواد غذایی از این منطقه جذب گیاه اولیه میشود. ضمنا یاختههای داخلی همین منطقه تغییر شکل و ساختمان داده و موجب تشکیل بافتهای مختلف در ریشه میگردد. لذا این منطقه را ناحیه تمایزیابی نیز مینامند.
ساختمان داخلی یک ریشه جوان از خارج به داخل در مقطع عرضی
اپیدرم یا بشره یک ردیف یاختههایی است که از پروتودرم منشا میگیرد و تشکیل تارهای کشنده را نیز در بعضی از نقاط میدهد. در مواردی که محیط مرطوب باشد، تشکیل تار کشنده بیشتر و بهتر صورت میگیرد. تارهای کشنده یاختههای اپیدرمی هستند که در قسمتهای جانبی ریشه تشکیل میگردد. دیواره یاختههای تارهای کشنده نازک بوده و معمولا سلولز آن با مواد پکتیکی آغشته شده است. پروتوپلاسم یاختههای تار کشنده سرشار از آب بوده و دارای واکوئل بزرگ است. هسته معمولا در انتهای قسمت تار یا مویی یاخته میباشد.
کورتکس
داخلیترین لایه کورتکس ، آندودرم نامیده میشود، که معمولا از مشخصات بارز ریشهها است. آندودرم معمولا جدار نازک داشته به جز در قسمت دیوارههای شعاعی و عرضی یاخته که ضخیم شده و از نوع کوتینی یا سوبرین درآمده و اصطلاحا نوار کاسپارین نامیده میشود که رشته یا نواری است که کوتین یا سوبرین که دور تا دور یاختههای آندودرمی را در جهت دیوارههای شعاعی و عرضی یاخته فرا گرفته است.
دایره محیطیه
در مراحل اولیه از تکامل ریشه یک لایه مخصوص از یاختههای پارانشیمی از تغییر شکل لایه خارجی لایه زاینده استوانه مرکزی بوجود میآید. این لایه (دایره محیطیه) نسبتا به حالت غیر فعال مریستمی باقی میماند. تا هنگام فعالیت ثانویه ریشه از آن پس ریشههای جانبی از این منطقه منشا میگیرند. یاختههای خارجی آن منتهی به تشکیل لایه زاینده آوندی میگردد و قسمتهای دیگر موجب تشکیل لایه زاینده چوب پنبه میشود.
استوانه مرکزی
این ناحیه از قسمتهای داخلی حاصل از پروکامبیوم تشکیل میشود. در این حالت هیچگونه پارانشیم داخلی و مغزی در ریشه گیاهان دولپه دیده نمیشود. فقط در مواردی ممکن است در تک لپهایها دیده شود (پارانشیم مغزی). بعضی اوقات مجموعه دایره محیطیه و استوانه آوندی را که مجموعا از پروکامبیوم منشا میگیرند، یک واحد به نام استل مینامند. در ریشههای اولیه معمولا حبابهای اولیه به صورت توده مرکزی که با چند بازوی منشعب دیده میشود، تشکیل و ظاهر میگردد که بین هر دو انشعاب آوند چوبی را یک دسته آوند آبکشی اشغال میکند. بین این دو دسته آوند (چوبی و آبکشی) یک یا چند لایه سلول به نام لایه زاینده چوب آبکشی تشکیل میگردد. در گیاهانی که ساختمان پسین ریشه دیده نمیشود. یاختههای باقی مانده بین چوب و آبکش به تدریج اسکلرانشیمی میگردد.
به هر حال در بسیاری از ریشه گیاهان دولپه ، پارانشیم مغزی دیده نمیشود. اما بیشتر تک لپهایها و بعضی گیاهان علفی دولپه که دستجات آوند چوبی در مرکز به هم میرسند به صورت پارانشیمی باقی میماند و یک مغز پارانشیمی کاذبی تشکیل میدهند که در واقع با پارانشیم مغزی که در ساقهها دیده میشود، تفاوت کلی دارد. زیرا که پارانشیم مغزی در ساقه از مریستم زمینهای منشا میگیرد. حال آن که اگر پارانشیم مغزی در ریشهای دیده شود، از پروکامبیوم آوندی منشا گرفته است. بطور کلی آوند چوبی اولیهای که در ساقه دیده میشود در ریشهها نیز دیده میشود. با این تفاوت که آوندهای چوبی مارپیچی و حلقوی در ریشهها نسبتا نادرند. در حالی که در ساقه بیشتر دیده میشوند. ولی آوندهای آبکش اولیه در ساقه و ریشه هر دو همانند و یکسان است و هر دو دارای جسمهای غربالی یاختههای همراه و پارانشیم میباشند.
منشا ریشههای جانبی
ریشههای جانبی و یا انشعابات ریشه بطور کلی در بازدانگان و نهاندانگان از یاختههای دایره محیطیه منشا میگیرند. غالبا انشعابات ریشه از نقطه مقابل دستجات آوند چوبی اولیه منشا میگیرد. بنابراین میتوان گفت که به ازای آوندهای چوبی اولیه انشعابات ریشه یا ریشه جانبی خواهیم داشت. مثلا در چغندر که دو دسته آوند چوبی دارد، دو ردیف عمومی انشعاب ریشهای مشاهده میشود. سلولهای حاصل از فعالیت یاختهای ، مولد ریشه فرعی که از پریسیکل منشا میگیرد، در بافت کورتکس نفوذ کرده تا به بشره میرسد. در ضمن عبور سرانجام کشیدگی ، پارگی بافتهای مسیر خود را که در اثر ریشه فرعی و فشار مکانیکی میباشد، میشود.
ساختمان گیاه
از مجموع چند بافت یک اندام پدید میآید. در گیاهان دانهدار اندامهای رویشی و زایشی وجود دارند. اندامهای رویشی شامل ریشه ، ساقه ، برگ و اندامهای زایشی شامل گل ، میوه و دانه است. ریشه و ساقه را از آن جهت اندامهای رویا مینامیم که با جذب آب و نمکها و انجام فتوسنتز سبب ماده سازی ، رشد و رویش گیاه میشود. در گیاهان دانهدار محصول فعالیت اندامهای زایا تشکیل سلول تخم و سپس دانه است.
ریشه
به استثنای خزه گیان و چند گونه از نهانزادان آوندی که فاقد ریشهاند در بقیه گیاهان این اندام به شکلهای مختلف وجود دارد. در ریشه و ساقه نهاندانگان دولپهای دو نوع ساختار ممکن است وجود داشته باشد. ساختار نخستین و ساختار پسین. ساختار نخستین ، ساختمانی است که در ابتدا در ریشه و ساقه وجود دارد و ساختار پسین ، ساختاری است که در نتیجه رشد قطری ساقه و یا ریشه در این اندامها بوجود میآید. در واقع در گیاهان چوبی (غیر علفی) در نتیجه رشد و نمو قطری ، بافتهای جدیدی ساخته و به بافتهای قبلی ضمیمه میشود. این بافتهای جدید در مجموع ساختار پسین نامیده میشود. رشد پسین ریشه مربوط به فعالیت دو لایه زاینده کامبیوم و فلوژن است.
نقش ریشه
نقش اصلی ریشه در زندگی گیاه ، جذب آب و نکهای کانی و نگاهداری گیاه در خاک است.
انواع ریشه
بر حسب منشا تشکیل ریشه دو نوع ریشه راست و افشان تشخیص داده میشود. اگر منشا ریشه ، ریشهچه گیاه نباشد، چنین ریشهای را نابجا گویند. ساختار ریشه در ارتباط با نقش آن تغییر میکند و در نتیجه انواع ریشه ایجاد میشوند که عبارتند از: ریشههای ذخیرهای یا غدهای، ریشههای هوایی (مانند ریشههای نگاهدارنده ، ریشههای بالارونده یا چسبنده) ، ریشههای انگلی و ریشههای تنفسی.
آناتومی ریشه
ساختار بیرونی ریشه در پایین بخش تارهای کشنده به ترتیب از بالا به پایین عبارتند از: منطقه نمو ، منطقه مریستمی و کلاهک . در دولپهایها ، بافتهای مختلف ریشه از تکثیر سه یاخته بنیادی تشکیل میشوند. در بازدانگان ، بافتها از تکثیر دو یاخته بنیادی و در تکلپهایها از تکثیر پنج گروه یاخته بوجود میآیند.
ساقه
وظیفه ساقه
ساقه بخشی از محور اصلی گیاه است که نقشهای نگهداری ، هدایت ، تولید بافتهای جدید ، اندوختن مواد و فتوسنتز را به عهده دارد.
انواع ساقه
ساقه را از نظر محیط زندگی به سه گروه: ساقههای آبی ، ساقههای هوایی و ساقههای زیرزمینی تقسیم میکنند. ساقههای هوایی و زیرزمینی را به حسب طول عمر ، نوع گیاه و نحوه رشد به چهار گروه: ساقههای بازدانگان و دولپهایهای چوبی ، ساقههای گیاهان دولپهای علفی ، ساقههای گیاهان تکلپهای و ساقههای تغییر شکل یافته تقسیم میکنند.
بخشهای مختلف ساقه
در روی ساقه بخشهایی دیده میشوند که عبارتند: جوانه انتهایی ، جوانههای جانبی مولد برگ و گل ، اثر برگ ، اثر دسته آوند ، گره ، میانگره و عدسک (در شاخههای مسن) . جوانهها را بر حسب محل استقرار آنها بر روی ساقه به جوانههای انتهایی ، جانبی ، فرعی و نابجا تقسیم میکنند.
تغییر شکل ساقه
تغییر شکل ساقه اغلب با تغییر نقش آن همراه است. مهمترین ساقههای تغییر شکل یافته عبارتند از: ساقههای خزنده ، ساقههای زیرزمینی ، ساقه پیچنده ، ساقههای برگ نما ، ساقههای گوشتی و ساقه خارنما.
رشد ساقه
رشد ساقه به دو صورت طولی و قطری است. در قسمت انتهایی هر ساقه مریستم انتهایی قرار دارد که در اثر تقسیم و تمایز یاختههای آن سه نوع بافت مریستم نخستین به نامهای پروتودرم ، مریستم زمینهای و پروکامبیوم بوجود میآیند. پروتودرم بشره را تولید میکند. بافتهای نخستین پوست مغز و گاهی اشعه مغزی از مریستم زمینهای بوجود میآیند. پروکامبیوم از خارج آوندهای آبکش و از داخل آوندهای چوبی را ایجاد میکند.
برگ
بیشتر برگها دارای پهنک و دمبرگ هستند و در برخی نیام و گوشوارک نیز دیده میشود. نیام به بخش نسبتا پهن پایین دمبرگ گفته میشود که کم و بیش ساقه را دربرمیگیرد. گوشوارکها ضمایمی هستند که در محل اتصال دمبرگ به ساقه در بعضی گیاهان دیده میشوند. در ساختار پهنک سه بخش مشخص وجود دارند که عبارتند از: روپوست ، میانبرگ و دستههای آوندی . روپوست زبرین و زیرین پهنک را پوشانده است. این سلولها در بعضی نهانزادان آوندی مانند سرخسها دارای کلروپلاست هستند و به خاطر زیستن در ناحیه مرطوب لایه کوتینی نازکی دارند.
سلولهای روپوست خاستگاه انواع کرکها هستند. میانبرگ به پارانشیمی که بین روپوست زیرین و زبرین وجود دارد گفته میشود. در میانبرگ اکثر برگها دو نوع پارانشیم نردهای و اسفنجی وجود دارد. سلولهای میانبرگ اسفنجی بطور معمول کروی و سلولهای استوانهای زیر اپیدرم و در زیر آن سلولهای اسفنجی قرار میگیرند. در تکلپهایها میانبرگ معمولا اسفنجی است. دستههای آوندی رگبرگهای برگ را میسازند. هر دسته آوندی بوسیله غلاف آوندی احاطه میشوند. دمبرگ و نیام ساختاری مشابه پهنک برگ دارند.
گل
گل اندامی است که اعمال تولید مثلی گیاه در آن صورت میگیرد. هر گل از اندامهای پوششی و زایشی تشکیل شده است. کاسبرگها و گلبرگها اندامهای پوششی گل هستند که حفاظت همه بخشهای گل را بر عهده دارند. نافه و (مادگی و ساختمان آن|مادگی)) اندامهای زایشی گلاند. نافه گل مجموعهای از پرچمهاست که هر یک از پرچمها از میله و بساک تشکیل مییابند.
دانه گرده در اثر تقسیم میوز بوجود میآید و دارای دو هسته روینده زاینده است. مادگی از سه بخش تخمدان ، خامه و کلاله تشکیل شده است گلها از نظر ساختار متنوعاند و به صورت کامل ، ناقص ، نر و نرماده دیده میشوند. طرز قرار گرفتن گلها را روی شاخهها گل آذین مینامند تشکیل گل طی سه مرحله صورت میگیرد که یکی از علل تشکیل آن برداشته شدن عوامل خواب از روی مریستمهای خفته است.
میوه
فرآیند تولید مثل گیاهان گلدار با ظهور گل آغاز میشود و با تشکیل دانه پایان مییابد.پس از لقاح تخمک به دانه و دیوارههای تخمدان به صورت میوه تغییر شکل میدهند. تغییر شکل تخمدان به میوه ممکن است بدون عمل لقاح نیز صورت گیرد. تخمدان رشد یافته را میوه گویند. در بسیاری از میوهها بخشهای دیگر گل همراه با تخمدان رشد میکنند. تشکیل میوه عموما پس از گرده افشانی و لقاح آغاز میشود. بافت دیواره تخمدان ضمن تحولاتی فرا بر میوه را بوجود میآورد. که از سه لایه درونبر ، میانبر و برونبر تشکیل شده است. میوه گیاهان اصولا دو نوع هستند. میوههای ساده که از رشد یک تخمدان حاصل میشود و میوههای مرکب از رشد چند تخمدان حاصل میشوند.
دانه
بعد از لقاح مضاعف تخمک به دانه تبدیل میشود. دانه رسیده از سه بخش تشکیل شده است.
* پوشش دانه: که از یک یا دو پوسته تخمک بوجود میآید.
* آندوسپرم: که ممکن است به مقدار زیاد یا کم وجود داشته باشد.
* جنین: که از رشد آن گیاه جوان بوجود میآید. دانه پس از تشکیل وارد زندگی میشود تا شرایط لازم برای رویش آن فراهم گردد.
مقدمه
برخی از مورفولوژیستها برگ را ساقه تغییر شکل یافته که تقارن محوری خود را از دست داده و تقارن سطحی به خود گرفته است میدانند. بر طبق این نظر ، سطح تقارن برگ معمولا از رگبرگ و سطح آن گذشته ، آن را به دو قسمت مساوی تقسیم میکند. یکی از شواهد مورفولوژیستها دال بر اینکه برگ منشاش از ساقه است، برگهای گوآرئا از تیره سنجد تلخ است که مانند ساقه دارای جوانه انتهایی است و همراه با مراحل مختلف رشد گیاه در انتهای آن مرتبا برگچههای تازه ایجاد میشود. البته این امر یعنی رشد راسی برگ در تمام اندامهای برگی سرخسها عمومیت دارد ولی رشد آن نهاندانگان همیشه محدود و مخصوص به بخش میانی آن است.
پلی مورفیسم برگی
اشکال برگ با آنکه در یک گونه یا یک پایه گیاه معمولا یکنواخت و ثابت است ولی گاهی در برخی از گیاهان یک شکل و یکنواخت نبوده ، دارای دو یا چند شکل مختلف است که به آن حالت پلی مورفیسم برگی میگویند.
رشد و تغییر شکل ضمایم برگ
رشد پهنک برگ در بیشتر گیاهان محدود و در عوض رشد ضمایم آن مانند گوشوارکها ، نیام ، یا دمبرگ فوقالعاده است. به عنوان مثال نیام برگ در گیاهان تیره جعفری معمولا رشد فوقالعاده دارد. در آنقوزه از گیاهان این تیره وسعت و پهنای نیام چندین برابر پهنک برگ است. در بعضی از فیلودها تمامی پهنک برگ تبدیل به پیچک شده در عوض گوشوارکها با رشد خود جای آن را میگیرند. فیلودها نوعی برگند که از رشد و پهن شدن دمبرگ حاصل میگردند.
این نوع برگها ظاهرا شباهت به برگهای معمولی داشته ولی در ساختار تشریحی وضع دستههای آوندی آنها معکوس با برگها بوده ، سطح تقارن آنها نیز با برگهای معمولی فرق میکند. بزرگترین سطح تقارن در فیلورها در جهت عمودی واقع است. بعضی از گیاه شناسان پهنک برگهای گیاهان تک لپهای ، بخصوص گیاهان تیره گرامینه را که نیامی پهن ولی دمبرگ ندارند حاصل از تغییر شکل دم برگ دانسته آن را نوعی فیلور بشمار آوردهاند.
پیدایش برگ
در بیشتر موارد با رشد طولی همراه است. در ابتدای رشد ساقه هنگامی که برگها بسیار کوچکند در راس آن روی هم قرار داشته یکدیگر را کاملا میپوشانند و با رشد تدریجی ساقه است که آنها نیز رشد کرده ، از یکدیگر جدا شده ، وضعی افقی روی ساقه پیدا میکنند. برگها در گیاهان تک لپهای که غالبا پهن ، کشیده و دراز اند کمتر حالت افقی داشته ، تقریبا زاویهای نسبتا تند با ساقه پیدا کرده در امتداد آن قرار میگیرند.
سطح روی در این برگها که به طرف ساقه است و در اصطلاح سطح شکمی و سطح پایین که در جهت مخالف ساقه است سطح پشتی نام دارد. سطح پشتی در این برگها غالبا محدب و دارای رگبرگهای برجسته بوده ، رنگی روشنتر دارد. برگهایی که سطح پشتی و شکمی دارند برگهای دو وجهی و برگهایی که دو سطح آن ساختار درونی یکنواخت دارد، مانند برگ گیاهان تیره جعفری ، ثعلب و زنبق برگهای یک وجهی نام دارند. عدهای از گیاهان نیز برگهای چند وجهی دارند.
هتروفیلی در برگهای گیاهان
شکل برگ در هر گیاه معمولا ثابت است و یکی از اختصاصات ثابت گونههای گیاهی تقریبا وضع و شکل برگهای آنهاست. گاهی نیز دو یا چند شکلی در برگهای یک گیاه دیده میشود، این ناجور بودن برگها در برخی از گیاهان منشا ارثی داشته ، به اصطلاح ژنتیکی است مانند درخت پده که نوعی تبریزی است یا بعضی از سروهای کوهی که ناجور برگ هستند در این سروها شکل برگهای شاخه جوان و مسن باهم تفاوت دارند در بعضی از گیاهان ناجور بودن برگها به علت تاثیر شرایط محیطی است. مثلا آلاله آبی دارای دو نوع برگ است.
برگهای هوایی آن دارای پهنک و برگهای درون آب آن فاقد پهنک و غوطهور در آب است. در گیاهان آبزی دیگر نیز برگها تغییراتی متناسب با محیط زیست آبی پیدا میکنند. مثال دیگر از گیاهان ناجور برگ تیرکمان آبی است که دارای سه نوع برگ غوطهور ، شناور ، برگ هوایی است. هتروفیلی در غالب گیاهان نهاندانه و حتی در سرخسها و نهانزادان آوندی کم و بیش دیده میشود.
تغییر شکل برگ
علاوه بر تاثیر محیط در تغییر شکل برگ ، نوع کار و وظیفه نیز ممکن است سبب تغییر شکل پهنک یا ضمایم آن به صورت خار شده یا با اندوختن مواد تبدیل به عضو ذخیرهای گیاه شوند. مانند برگهای زیر زمینی پیاز ، در بعضی از گیاهان برگها متورم شده ، محل ذخیره آب میگردند. دمبرگ در برگهای سکوله خیز (تراپاناتانس) و برخی از گیاهان آبزی دیگر حالت اسفنجی پیدا میکند. سالوینیا ناتانس که یک سرخس آبزی است و سه برگ دارد برگ پایین آن تبدیل به ریشه شده ، مواد غذایی محلول را از آب جذب میکند.
رگبندی برگ
پراکندگی دستههای آوندی در پهنک برگ را ، رگبندی برگ میگویند. رگبندی برگ در دو گروه از گیاهان دو لپهای و تک لپهای از نهاندانگان باهم متفاوت است. در دو لپهایها رگبرگ اصلی پس از آنکه از دمبرگ دارد پهنک شد در آن انشعابات زیاد پیدا کرده ، تشکیل شبکه درهم و پیچیدهای از رگبرگها را که به آن شبکه رگبرگهای فرعی میگویند، میدهد. در گیاهان تک لپهای برگها غالبا فاقد دمبرگ بوده ، رگبرگهای آنها بطور موازی از نیام وارد پهنک شده تمام طول برگ دراز و تسمهای شکل آنها را بدون انشعاب طی کرده ، به این شکل سبب استحکام برگ و مانع پارگی آن میگردند.
عده کمی از تک لپهایها مانند بعضی از نخلها و ازملک و گل شیپوری برگها مانند دو لپهایها رگبرگ منشعب دارند. در بین دو لپهایها نیز برخی از گیاهان مانند بارهنگ و گلبرگهای موازی دارند. در گروه بازدانگان رگبرگها غالبا مستقل و فاقد انشعاب هستند برگها بطور کلی دارای دو نوع انشعاباند.
انشعاب شانهای
در این حالت رگبرگهای فرعی موازی هم از رگبرگ اصلی یا میانی برگ جدا شده به طرف کناره برگ رفته در انشعابات بعدی خود تشکیل شبکهای در هم میدهند، مانند انشعابات شانهای یا پر مانند رگبرگ در راش و غیره.
انشعابات پنجهای
این نوع انشعابات رگبرگ را بطور روشن در برگ مو و چنار میتوان دید، در انشعاب پنجهای ، رگبرگ اصلی به محض ورود به پهنک در همان ابتدا به صورت پنجهای منشعب شده ، انشعابات آن تا انتها و کنارههای برگ میرود. در انشعابات پنجهای رگبرگ اصلی را از رگبرگهای فرعی نمیتوان تشخیص داد.
آرایش و نظم برگ روی ساقه
نظم و آرایش برگ را در طول ساقه فیلوتاکسی میگویند. فیلوتاکسی از دو کلمه یونانی فیلون به معنی برگ و تاگزیس یعنی نظم و ترتیب گرفته شده است ترتیب قرار گرفتن برگ در هر گره یا در هر بند ساقه همیشه یکسان و ثابت بوده و هیچگاه آرایش برگ به چگونگی موقعیت رشد ساقه یا میان گره آن ارتباط ندارد. بنابراین هر گیاه یا هر گونه گیاهی دارای نظم برگی (فیلوتاکسی) معین و مشخص است.
نظام اصلی آرایش برگ روی ساقه
نظم چرخهای
فراوانترین نوع فیلوتاکسی است که در عده زیادی از گیاهان عمومیت دارد. در این نوع آرایش دو یا چندین برگ در هر گروه ساقه ظاهر شده ، تشکیل چرخهای از برگها را میدهند. هر برگ یک چرخه معمولا با برگ چرخههای متوالی پایینی و یا بالایی خود حالت متناوب داشته ، به عبارت دیگر برگهای هر چرخه دارای نظم تناوبی با برگهای چرخه دیگر هستند. تعداد برگهایی که در آرایش چرخهای در هر گره ساقه تشکیل یک چرخه رای دهند ، در گیاهان مختلف متفاوت است و شماره آنها با نوع گیاه ارتباط دارد.
فراوانترین نوع آرایش چرخهای حالتی است که در آن در هر گره ساقه فقط دو برگ مقابل هم وجود دارد که آنرا چرخه دو تایی گویند. مانند یاس ، تیره نعناع برخی دیگر از گیاهان ، چرخه سه برگی داشته و به اصطلاح تریم یا سه تایی هستند مانند خرزهره ، الودآ. عدهای از گیاهان چرخههای چهار برگی دارند، یعنی تترامر یا چهار تایی هستند که تعداد گیاهانی که در هر گره چهار برگ دارند محدود است مانند خانواده روناس و گیاهان آبزی هیدریلا.
نظم تناوبی
در این نظم در هر گره ساقه فقط یک برگ وجود دارد آرایش تناوبی خود شامل دو نوع کلی زیر است.
* نظم خطی: در این آرایش برگها بطور متناوب روی دو خط موازی مقابل هم در دو طرف ساقه یا روی چند خط موازی هم قرار میگیرند حالت اول را تناوب دو تایی میگویند که مخصوص گیاهان تک لپهای است. و در لپهایها به ندرت دیده میشود مثل برگ درخت نارون. خطوط نظم اگر بیش از دو یعنی سه یا چها یا چند تایی باشد آرایش برگ را سه نظمی یا چند نظمی میگویند.
* نظم خمیده یا مارپیچی: خطوط نظم ممکن است بجز راست و شکسته خمیده باشند، که به آن سری فیلوتاکسی خمیده یا مارپیچی گویند. بهترین نوع از این سری فیلوتاکسی را میتوان در گیاهان تیره زنجبیراسه دید. در این گیاهان برگها روی یک خط خمیده یا مارپیچی به طول ساقه قرار دارد.
منبع:ویکی پدیا
کاشت، داشت و برداشت هویج
هویج گیاهی است دو ساله از خانواده چتریان؛ یعنی در سال اول تولید ریشه
ضخیم و قابل استفاده غذایی کرده و در سال دوم از وسط برگ های آن که به
شکل روزت و از روی طوقه ریشه می رویند شاخه گل دهنده ظاهر می شود.
این شاخه تا ارتفاع 60 تا 90 سانتیمتر رشد می کند و پس از
تلقیح که بوسیله حشرات انجام می گیرد تولید بذر می کند. موطن اصلی هویج
در اروپا و شمال آفریقا و آسیا می باشد و پارهای از انواع آن در آمریکای شمالی
و جنوبی یافت می شود.
هویج ، گیاهی است دوساله که ریشه آن عمودی بوده و قسمت وسط ریشه
گوشتی وخشبی و به رنگ زرد میشود که هویج مصرفی را تشکیل میدهد.
به هر میزان که این قسمت ظریف تر و ضخامت آن کمتر باشد ، هویج مرغوب
تر خواهد بود .
برگ های این گیاه دندانه دندانه و ساقه گل آن درسال دوم ظاهر میشود .
برای مصرف ، محصول هویج ، در سال اول و یا فصل زراعتی اول برداشت
می شود و به منظور بذرگیری درسال دوم مورد استفاده قرار میگیرد .
گل های این گیاه، سفید رنگ و ریز می باشند که در سال دوم به صورت چتری
از داخل غلافی در راس ساقه گل خارج می گردند
زمان کاشت
عمق کاشت | ||||
عمق کاشت بذر در حدود ۳ سانتىمتر باید باشد. مخصوصاً وقتى از علف کش قبل از سبز شدن هویج استفاده مىشود.
|
آب و هوا و خاک :
هویج ، در هر آب و هوا و خاکی می روید .
ولی در زمین های نرم و عمیق بهار نتیجه می دهد .
برای آن که ریشه هویج که همان قسمت خوراکی و مورد استفاده گیاه است صاف
و خوش ترکیب باشد ، بایستی در زمین هائی به گشت آن پرداخت که اجسام سخت
مانند : سنگ وگیاهان نپوسیده در زمین نباشد.
زمین مورد استفاده برای کشت هویج احتیاج به مقدار کافی مواد غذائی (کود ) دارد .
بایستی محل کاشت این گیاه را با کودهای لازم تقویت نمود .
در صورتی که بخواهند کود حیوانی به خاک بدهند ، بایستی در پائیز سال قبل اقدام
گردد تا کود کاملا پوسیده شود .
روش کاشت :
این گیاه وسیله بذر تکثیر می شود . بذر هویج کوچک و به رنگ های خاکستری و
سبز و معطر می باشد . شکل بذر هویج کمی محدّب و دارای خار است و اغلب این
خارها موجب می شوند که چند بذر به هم بچسبند . به همین علت بایستی
در زمان کاشت ، بذرها را کمی به یکدیگر مالید تا ازهم جدا شوند .
طرز کاشت هویج به صورت خطی و یا دستپاش می باشد . در هردو صورت بایستی
پس از سبز شدن گیاه ، زمین را ازعلف های هرز وجین کرد و در صورت لزوم هویج ها
را تُنُک کرد . در صورتی که بذر هویج و تربچه را به نسبت مساوی باهم مخلوط نموده
بکارند ، همزمان با سبز شدن هویج ها تربچه ها قابل برداشت می شوند و چون تربچه
را برداشت می کنند خود به خود فضای لازم برای رشد و نمو هویج باز می شود و
از یک زمین در یک زمان دو استفاده شده است . در طریقه خطی ، فاصله بین خطوط
۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر مناسب است و بایستی دقت شود که روی بذرها زیاد خاک داده
نشود . از زمان کشت بذر ، تا برداشت محصول هویج نسبت به انواع زودرس و دیررس
۳ تا ۶ ماه به طول می انجامد .
مقدار بذر
مقدار بذر یا تراکم باید طورى باشد که زمین بهسرعت پوشیده شود و در ضمن بدون تنک کردن محصول با کیفیت خوب بهدست آید. بنابراین مقدار بذر براى هویج ۵ تا ۷ کیلوگرم در هکتار توصیه مىشود.
تناوب
|
سیر
لاله Liliaceae |
:تیره |
Allium sativum L. |
:نام لاتین |
Garlic – poor mans treacle |
:نام انگلیسی |
سیر |
:نام فارسی |
ثوم |
:نام عربی |
سیر Allium Sativum
سیر گیاهی است که تقریباً در تمام دنیا به جز قطب و جنگلهای استوایی می روید. ولی وطن گیاه آسیای مرکزی و شاید شرق منطقۀ مدیترانه باشد. بیش از 2000 سال است که این سبزی پیازی کشت می شود و از آن استفاده غذایی می گردد. این گیاه رابه سادگی می توان، در باغچه خانه خود کاشت و پرورش داد سیر فضای زیادی نیاز ندارد زیرا کار اصلی اش رادر زیر زمین انجام می دهد و در شرایط مساعد از هر حبه سیر (سیرچه)، پیازی به وجود می آید که شامل هشت تا بیست سیرچه می باشد، از همین رو آن را گیاهانی افزون شونده و تکثیر پذیر می دانند.
- مشخصات گیاهشناسی
یک گیاه چند ساله (دائمی) است با ساقه ای لوله ای و محکم و سطح آن نرم است و ارتفاع ساقه به 45- 30 سانتیمتر می رسد و مستقیم از زمین بیرون می آید، پیاز سیر از تعدادی پیاز کوچک و پهن تشکیل شده و اصطلاحاً به آن سیرچه می گویند. سیرچه ها برخلاف سیرچه های موسیر با پوسته نازکی احاطه گردیده که پس از مدتی از بین می رود. بوته سیر در مناطق سرد سیر یا معتدل تولید بذر نمی کند ولی گاهی اوقات ممکن است به جای گل، پیازهای کوچکی روی ساقه ظاهر شوند که بتوان با آن گیاه رانیز ازدیاد کرد.
- مواردی که در انتخاب پیاز سیرچه رعایت می شود:
1- اگر پیاز سیر را در زمستان خریداری می کنید باید دقت نمود پیاز یخ زده نباشد. راه تشخیص وقتی پیاز را لمس می کنید قسمتی از آن نرم شده است.
2- از سیرچه های ریز و تا حدودی سبک و از پیازچه هایی که گوشت نرم یا قسمتی از آن کنده یا جوانه سبز آن قابل مشاهده می باشد، از کاشت آنها خودداری کنید.
3- تا موقع کاشت نباید سیرچه ها از هم جدا شوند، زیرا رطوبت از بین می رود و موجب پوک شدن آن می شود.
- شرایط آب و هوایی:
سیر گیاهی متعلق به فصل خنک و یخ بندان کمی مقاوم است بود مواد موجود در سیرهای مناطق جنوبی به مراتب بیشتر از مسیرهای شمال است. زمان کاشت در مناطق سرد سیری اوایل بهار است ولی در مناطقی که زمستان ملایم دارند، در هر موقع از پاییز می توان به کشت آن اقدام نمود. سیرهمانند پیاز معمولی برای تشکیل غده به دو عامل طول روز و حرارت نیازمند است و یک سبزی روزبلند می باشد و برای تشکیل غده حدود 15 ساعت طول روز نیاز دارد بوته سیر در اوایل، رشد رویشی دارد (در موقعی که طول روز کوتاه است) به محض آنکه بوته شروع به تولید غده نمود (در زمانی که طول روز بلند است) رشد رویشی متوقف می شود که می توان گفت سیر در ابتدای فصل دمای خنک و در زمان رسیدگی هوای گرم نیاز دارد.
- خاک و تهیه بستر کاشت سیر:
سیر در هر نوع خاک از خاکهای شنی لومی تا خاکهای رسی سنگین و همچنین، خاکهای هوموسی قابل کشت می باشد. خاک رسی برای کاشت سیر مناسب نیستند، زیرا یا غده خوب در آنها تشکیل نمی شود ویا پیاز بدست آمده، بد شکل می گردد. مگراینکه این خاکها به وسیله کود دامی پوسیده سبک شوند.
برای تهیه بستر کاشت باید ابتدا زمین را متناسب با نوع آن با استفاده از شخم، دیسک و ماله کاملاً نرم و مسطح کرد و در مناطق خشک نسبت به نوع آبیاری که پشته بندی یا کرت بندی است آن را آماده نمود.
- نحوه کاشت سیر
برای برداشت محصول زودرس باید سیر را در اواخر پاییز کاشت و اگر آن را زودتر بکاریم ممکن است پیش از زمستان جوانه بزند و یخ نابودش می کند. سیر را به دو روش کرتی وجوی پشته می کارند، بهترین روش برای کاشت سیر روش جوی پشته است که ابتدا سیرچه را از پیاز سیر جدا کرده، سیرچه های خیلی ریز را برای کاشت مناسب نبوده و از سیرچه متوسط برای کاشت استفاده کنید فاصلۀ خطوط کشت در حدود 25 تا 30 سانتیمتر و فاصلۀ هر سیرچه از یکدیگر 7- 10 سانتیمتر و عمق مناسب سیر 5- 3 سانتیمتر می باشد سیرچه را طوری در خاک قرار می دهید که نوک سیر به سمت بالا و انتهای سیرچه به سمت پایین قرار گیرد. مقدار مصرف سیرچه در یکصد متر مربع حدود 15 سیر در نظر می گیرد یا به عبارتی دیگر هر 3 کیلو سیر برای 10 متر مربع زمین کافی است.
کوددهی گیاه سیر
استفاده از انواع کود در بالا بردن میزان محصول نقش عمده ای دارد. کود دامی برای خاکهای رسی از اهمیت زیادتری برخوردار است. سیر به کود دامی زیاد احتیاج دارد، می توان گفت میزان مصرف کود حیوانی دو برابر سایر سبزیجات است، در خاکهای شنی کود شیمیایی بیشتر توصیه می شود اما بطور کلی کود از ته 60- 80 کیلوگرم و کود فسفر 120 تا 200 کیلوگرم در هکتار و کود پتاس 100 کیلوگرم در هکتار برای مزرعه سیر مورد مصرف قرار می گیرد.
- زمان برداشت:
موقع برداشت سیر زمانی است که قسمتهای هوایی آن شروع به زرد و قهوه ای شدن می کنند. اگر مصرف از برداشت تازه خوری باشد نیاز به قطع برگهای سیر نیست ولی اگر مصرف خشک کردن و نگهداری در انبار باشد بعد از خارج کردن سیر برگها از 3-1 سانتیمتر بالای غده قطع می کنیم، غده ها به مدت 1 الی 2 هفته در مقابل آفتاب در مزرعه قرار می دهیم تا رطوبت به حداقل برسد، این کار قدرت انبارداری سیر را افزایش می دهد. پس از آن سیرهای سالم را در درجه حرارت صفر درجه سانتیگراد با رطوبت نسبی بسیار پایین و تهویه مناسب می توان آنها را برای مدتی انبار کرد.
آفات گیاه سیر:
تریپس پیاز و سیر Thrips tabaci Lindeman:
این گونه آفت که گونه ای بسیار پلی فاژ با انتشار جهانی بوده ودارای میزبانهای متعددی از جمله پیاز، توتون، پنبه،کلم ، گل کلم، کتان، چغندر قند، کنف، سیب زمینی با بادمجان، خیار، خربزه، گوجه فرنگی، لوبیا، نخود، کرفس،شلغم و جعفری می باشد. اولین زمان ظهور آفت در مزرعه سیر مصادف بامرحله سه برگی شدن می باشد هر چند در طول دوره کاشت سیر کل جمعیت آفت دستخوش نوسانات زیادی می شود.
- مشخصات و علایم ظاهری:
رنگ این حشره زرد مایل به سبز و طول آن در حدود یک میلی متر است شاخکها 7 مفصلی و سینه اول پهن و بالها باریک و زرد رنگ است.
زیان آفت:
این حشره وارد برگهای کوچک میانی گیاه میزبان می شود و از شیرۀ آن تغذیه می کند در نتیجه گیاه مورد حمله تغییر رنگ می دهد و کمرنگ می شوند.
- روشهای کنترل :
1- برای مبارزۀ زراعی با این حشره باید علفهای هرز مزرعه از بین برده شوند.
2- استفاده از ارقام زودرس: ارقام زودرس در مقایسه با ارقام دیررس نسبت به این مقاومتر می باشد.
3- شخم: باتوجه به اینکه این حشره زمستان را در عمق 6-8 سانتیمتری خاک سپری می کند، بنابراین اجرای شخم با گاو آهن برگردان داری که بتواند آن را به اعماق پایین ببرد در کاهش جمعیت آفت مؤثر است.
4- استفاده روشهای مبارزه بیولوژیکی: این حشره دارای دشمنان طبیعی متعددی است. این دشمنان می توان لاور بالقوری سبز و کفشدوزک را نام برد.
5- مبارزه شیمیایی: استفاده از سموم دیازنیون 60%Ec به مقدار 5/1 -1 لیتر در هر هکتار و یا مالاتیون 57% Ec به مقدار 2 لیتر در هر هکتار و دیکلرووس 50% Ec به مقدار 2- 5/1 لیتر در هکتار مورد مصرف قرار دارد.
ارزش غذایی و اهمیت اقتصادی
حدود 50 تا 60 در صد مواد متشکله سیر را آب تشکیل می دهد و در نتیجه مقدار مواد خشک آن نسبت به سایر سبزیها بیشتر است. سیر حاوی حدود 30 درصد کربوهیدارت، حدود 10 درصد چربی و حدود 7 درصد پروتئین است. ماده آلی که باعث طعم ویژه این گیاه می شود آلیسین (Allicin) نام دارد و از مجموعه ترکیبات آلی گودگردی تشکیل شده است سیر به علت دارای بودن املاح ید و سیلیس در تنظیم گردش خون موثر است و به علت دارا بودن آنتی بیوتیک برای درمان بیماریهای باکتریایی از دیر زمان توصیه می شد.
- سیر را چقدر و چگونه باید خورد؟
سیر را همه جوره می خورند، اما موثرتر و بهتر از همه، خوردن تازۀ آن است، زیرا فقط از این راه می توان بیشترین مقدار آلی سین سیر دست یافت. سیر تازه حریف قدرتمندی است که از پس انواع عفونت ها و مشکلات گوارشی و پر و نشیب ورمهای چرکی (آبسه) بر می آید، معمولاً مردم سیر خام را داخل غذا می ریزند و آن را می پزند و گاهی هم با روغن سرخش می کنند، عده یی هم از قرص و کپسول و پودر آن استفاده می کننده معمولاً مردم از خود می پرسند: آیا بهتر است سیر را خام و تازه بخوریم یا آن را بپزیم؟ این مسئله همواره مورد بحث بسیاری از طبیبان و پزشکان قدیم و جدید بوده بر اساس داده های علمی، دو عامل، یعنی حرارت و زمان ، آلی سین سیر را نابود می کند. سیر پخته فقط برای گردش خون مفید است، به شرط آن که قبل از پخته شدن کاملاً خرد و له شده باشد. اگر آن را همانطور درسته و دست نخورده بپزیم، خواص دارویی آن به حداقل ممکن می رسد، زیرا نه آلی سین تشکیل می شود نه دی سولفید دی الیل.
کسانی که ناراحتی معده دارند بهتر است سیر را با غذا، با شیر، با سوپ و آش یا به صورت شربت بخورند.
این امر سبب می شود تندی اش معده های ضعیف را ناراحت نکند.
- مقدار مصرف سیر:
اگر بخواهیم از سیر به منظور پیشگیری، به ویژه پیشگیری از بیماریهای قلبی، استفاده کنیم می بایست دست کم روزانه یک پره سیر به وزن 2 تا 3 گرم در رژیم غذایی خود بگنجانیم. این کمترین مقدار مصرف است و آن را مقدار پیشگیری می نامند. البته بیشتر کارشناسان توصیه می کنند بهتر است همین مقدار سیر را در دو وعده خورد تا اثرش بیشتر در بدن و دستگاه گردش خون بماند، مثلاً اگر بتوان نصف پره سیر را صبح یا ظهر و نصف دیگر را شب با غذا خورد، مؤثرتر است.
اثرات مصرف بی رویه سموم شیمیایی
شایع ترین دلایل سرطان های دستگاه گوارشی و بیماریهای عصبی
در طی پنجاه سال گذشته، آفتکشها جزء ضروری دنیای کشاورزی بوده اند. گرچه تقاضا برای تولید و توزیع آفتکش که باعث افزایش بهبود کیفیت و کارایی کشاورزی می شود محرز است. ولی احتمال بکارگیری نابجا و غیر معقول، بسیار زیاد می باشد. یکی از مهمترین نکات سازمان بهداشت جهانی، مسئله آفتکشها می باشد. افزایش جمعیت و بدنبال آن افزایش مصرف مواد غذایی، بویژه محصولات کشاورزی، کشاورزان را بر آن داشته است که میزان محصولات خود را افزایش دهند. افزایش کشت محصولات متعاقباٌ افزایش سموم آفتکش را به همراه داشته است. به دلیل بی توجهی کشاورزان در مصرف سموم، ریزشهای جوی و چندین عامل دیگر سموم کشاورزی وارد آب رودخانه ها و دریاها می شوند. در این خصوص افزایش آگاهی متخصصین و به طور کلی عموم مردم از خطرات ناشی از تماس کوتاه مدت و دراز مدت، شامل سرطانزایی، بیماریهای سیستم عصبی ، تنفسی و زادآوری و ... توجه عموم و دولتمردان را به خود جلب نموده است. امروزه آلودگی محیط زیست به صورت یک مسئله جهانی درآمده است. برای مثال آب یکی از اجزاء تشکیل دهنده مهم در چرخه زندگی محسوب می شود. اهمیت کیفیت، نگهداری و توسعه آن به طور پیوسته در حال افزایش می باشد و سموم دفع آفات نباتی یکی از اصلی ترین آلاینده های آب به حساب می آید.
با توجه به اینکه هرساله زراعتهای بهاره ودرسال های اخیر جالیز وصیفی جات (خربزه ،هندوانه،گوجه فرنگی و خیار ......) در منطقه مغان بویژه حوزه پارسآباد در سطح وسیعی بطور شخصی یا غیرشخصی کشت میگردد و همگان به هرنحو ممکن سعی دارند در این کوتاه مدت سودکلانی از فعالیت برمحصولشان مخصوصاً در اراضی اجارهای داشته باشند، دراستفاده بیشتر از هرنهادهای بویژه کودهای شیمیایی و علی الخصوص انواع سموم شیمیائی دریغ نمی ورزند وبه جرأت میتوان گفت،شاید کمترزارعی آن هم به جهت عدم توان مالی از سموم استفاده نکند بلکه به وفور وبا شدت تمام مغان در بهار و تابستان بصورت زمینی و هوایی جالیز ، صیفی جات، باغات و زمین های زراعیاش سم باران میشود.
بدون اطلاع ازعواقب کار چه ازلحاظ آلودگی محیط زیست وتأثیرآن برانسانی که تمام تلاشش این است سالم بماند، شدیداً در مصرف سموم شیمیائی از همدیگر پیشی میگیرند. شاید بهتر است به خصوصیات شیمیائی سموم واثرات خطرناک آن از گفته بزرگان شروع بکنیم.
دکتر فرانسیس ری از دانشگاه فلوریدا اظهار میدارد که ما باافزودن موادشیمیائی به غذاهای خودمان امکان بروز سرطان را افزایش می دهیم.
دکتر هاریوگریوز نظر براین دارد که بین سموم سیمیائی و سرطان خون ، سرطان های دستگاه گوارشی یا دیگر اختلالات خونی رابطهای مستقیم وجود دارد.
تا دیروز زندگی بشر مملو از ترس از بلایایی جهان گستر چون وبا، حصبه ، تیفوس و طاعون بود ، اکنون خوشبختانه این بیماریهای مهلک که روزی همه جاگیر بودند با پیشرفت دانش پزشکی و رعایت اصول بهداشتی دیگر موجب نگرانی نیستند،امروزمانگران صدمات متفاوتی هستیم که در محیط زیست ما در کمین نشستهاند صدماتی که محصول پیدایش و تکوین شیوه زندگی جدید خود بشر هستند، نمونهاش پیدایش همین آفت کشهای قوی است.درست است که هدف از کاربرد سموم شیمیائی نابودی حشره آفت یا کنترل بیماری گیاهی است ولی میتوان گفت که این همه سموم خطرناک که در حال حاضر مصرف می شوند تنها آفت کش نیستند بلکه زندگی کش و زیست کش هستند.
این همه خطر کردن پس به خاطرچیست ؟
درست است که مصرف موادشیمیائی آفت کش را مجاز شمردهایم ولی بدون آنکه پیشاپیش تحقیقی دقیق از تأثیر آن بر جامعه اکولوژیک و زیستی بشر داشته باشیم و آموزش ها ، هشدارهای زیستی ،خطرات و مضرات جانبی مصرف سموم را گوشزد نموده و آگاهی داده باشیم ، بی مهابا نسبت به توصیه مصرف وفروش سموم تأکید داریم و قوانین و مقررات کنترلی در مصرف سموم و مجازبودن آن چندان محکم و استوار نیستند.ایمنی وبهداشت در کارخانه و حتی زمان سمپاشی به نحومطلوب و سختگیرانه اعمال میشود ولی در زمان سمپاشی و بعدازسمپاشی هیچ کنترل و آزمایشی در خصوص مضرات سموم برای جوامع اکولوژیکی و زیست محیطی انجام نمی گیرد و شاید تنها به کم خطر بودن سموم خود را راضی می کنیم چون چیزی بطور آنی مشاهده نمی گردد.
آموزش زارعین منطقه از ماندگاری سموم در خاک ، محصولات صیفی و جالیز،فاصله سمپاشی تا برداشت محصول (دوره کارنس ) ودرصد خطر سموم ضروری است ،همه سعی بر این دارند از بهترین و قویترین حشرهکش ها و قارچ کشها در کنترل آفات و بیماریهای محصولاتشان استفاده نمایند تا سرمایه ریالی افزایش یابد ، ولی ازآنچه که سموم شیمیائی بطور نهفته با جان و روان بشر میکند چندان خبر ندارند و تنها علائم حاد مسمومیت را مسموم شدن و حالت تهوع می دانند و دیگر هیچ........ .
محصولات کشاورزی وبخصوص صیفی جات و میوهجات، بدون اطلاع از تأثیر نهایی سمپاشی ها مکرراً سم باران می شوند در یک دوره بهره برداری از جالیز یا صیفی جات یا مزارع ذرت تا 15 بار سمپاشی صورت می گیرد وبرای حصول اطمینان از مؤثربودن سمپاشی و گریز از هزینه اضافی دز مصرفی سم را گاه تا چندین برابر حد مجاز مصرف بالا می برند و بین زمان آخرین نوبت سمپاشی و برداشت محصول فاصله زمانی مجاز را رعایت نمی کنند ، بعنوان مثال ؛ در مورد محصولاتی مثل خیار که رشد سریع و محصول پیوسته دارد گاهاً بلافاصله پس از سمپاشی( بویژه سموم قارچکش) محصول را جمع آوری و بدون آزاد گذاردن در هوای آزاد درون کیسههای پلاستیکی کرده و روانه بازار و مورد مصرف عموم قرار می دهند که مصرف کننده نیز همیشه به دنبال محصول تازه است آن را مورد تغذیه قرار میدهد که زمانی کمتر از 12 ساعت را شامل میشود،ودر این مورد برای سنجش وجود باقی مانده سم نیازی به استفاده از دستگاههای حساس و پیچیده نیست حس چشایی مصرف کننده خود به طعم سم در محصول گواهی میدهد.
تجمع مواد سمی در غذا ، آب ، زمین و هوا یکی از بحثهای روز وخطرناک سموم برای سلامتی محیط زیست و بشر است ، براساس گزارشات آماری از سراسر جهان تعداد مسمومیت با عوامل آفت کش بیشتر ازپانصد هزارمورد در سال و همراه با بیش ازبیست هزار مورد مرگ میرسد. با توجه به اینکه اثرات خطرناک زیستی سموم در درازمدت بطور تجمعی در بدن انباشته میشود و صدمات وارده بر فرد ممکن است متناسب با جمع مقدار سم دریافت شده در طول عمر باشد به همین دلیل است که خطر نادیده گرفته میشود.
به قول دکتر رنه بوس : انسانها طبیعتاً بیشتر متوجه بیماریهایی هستند که علائم آشکار دارند در حالی که بعضی از بدترین دشمنان ما آهسته و بی خبر به سویمان می خزند.
فاکتور مهم در مسمومیت مزمن آفت کش ها دارابودن تجمع طولانی مدت در بدن است و این تجمع مواد سمی در بدن در تمامی افراد به واسطه تماس مستقیم وحتی بطور غیرمستقیم از طریق غذا ، تنفس یا جذب پوستی به چشم میخورد.
امروزه هیچ کس به کارآیی آفتکشها در حفاظت از محصولات زراعی شکی ندارد ،موضوع قابل بحث این است که اهمیتی که به افزایش عملکرد وسود تولید داده می شود اگر به همان اندازه به سلامت خود وشهروندان ومحیط زیست اعمال گردد جلوی بسیاری از خطرات اجباری ،ارادی و غیرارادی گرفته میشود.استفاده گسترده ، روزافزون ونابجا از آفتکش های سمی بابروز بیماریهای خطرناکی چون سرطان خون ،سرطانهای دستگاه گوارش و سایر اختلالات فیزیولوژیکی در بدن انسان در ارتباط می باشد وبه عناوین مختلف به ثبوت رسیده است و موضوع از حرف و حدیث گذشته و ضرورت توجه عام و خاص را به اهمیت حیاتی وزیستی مسمومیت های ناشی از سموم را دوچندان کرده است،همه آفتکشها بدون استثناء وبا نسبت های متفاوت روی تعدای از ارگانیسم ها ، اندامها و فرآیندهای حیاتی انسان اثرات سمی و مضر دارند که با رعایت اصول بهداشتی شاید بتوان حداقل از کم خطرترین آنها به نحوی مصون و ایمن ماند.
واقعیت این است که تقریباً 90 درصد کلیه قارچکشهای مورد مصرف در کشاورزی در مدلهای حیوانی سرطانزا میباشند هنوز این مسئله بزرگ توجه عمومی را بخود جلب نکرده است ،یک بررسی روی یازده نوع از قارچکشها نشان داده است که هرچند این موادتنها10 درصد از موادشیمیائی مورد استفاده به عنوان آفت کش را در سال تشکیل می دهند ولی در کل عامل 60 درصد از سرطانهای شایع دستگاه گوارش هستند ،دربعضی از محصولات کشاورزی سمومی مثل کاپتان ،مانکوزب، بنومیل ، کالکسین ، تیلت ،آلتو و..... هرچندمسمومیتی که قابل دیدن باشند را دارا نیستند ولی درکل در درازمدت سرطانزا هستند وخطرات زیست محیطی زیادی دارند.
برای ایجاد مسمومیت در بدن لارم است میزا ن سم در بدن حداقل به یک غلظت خاصی برسد تا علائم مسمومست در بدن ظاهرشود اما برای مواد مسموم کننده ژنتیکی و مختل کننده هورمونها یک آستانه واقعی که هیچگونه خطری پائین تر از آن نباشد وجود ندارد.
دانشمندان بر اساس دانش کنونی به این نتیجه رسیده اند که حتی یک دز خیلی کم از عامل شیمیایی مسموم کننده ژنتیکی میتواند باعث تبدیل یک سلول سالم به یک سلول بدخیم بشود.
اندازه گیری وسنجش ریسک سرطان در انسان ناشی از سموم شیمیائی بدلیل طولانی بودن دوره تکمیل فرآیند سرطانی شدن و ناشناخته بودن دوره کمون و ظهور تومور به صورت بالینی و همچنین تفاوت استعدادهای ژنتیکی افراد گوناگون با یکدیگر معمولاً دشوار است عملاً این طولانی بودن و عدم ظهور زودهنگام بیماری یک امنیت کاذب ونسبی به حضور بیشتر در محیط سمی و منطقه سمی کشاورزی و مزرعه می دهد ، واقعاً ذخیره سموم در بدن حتی به مقدار کم ،تجمع تدریجی آن ودر نتیجه اختلالات وارده بر جگردیگر غیر قابل انکار است که مشکلات ونارساییهای خونی را سبب گردیده و امکان بروز سرطان های شایع را تسهیل می سازد.
شاید بهتر است بطور اجمال به علائم مسمومیت های مزمن و حاد تأثیرگرفته از تمامی گروههای سموم شیمیایی مورد مصرف در کشاورزی را خاطر نشان گردم تا به سرانجام این طوفان مصرف سم واستفاده نامعقول آن اندکی بیشتر اندیشه کنیم وهمه چیز را به قضای الهی نسبت ندهیم.
با عنایت به این مورد که میزان وقوع مسمومیت ناشی از درمعرض قرارگرفتن با سموم شیمیائی در کشورهای درحال توسعه 13 برابر از مورد کشورهای کالاً صنعتی می باشد که خود 85 درصد از تولید جهانی آفتکش ها را مصرف می کنند. دلیل آن مشخص و مبرهن است آموزش و آگاهی دادن به جمعیت وافراد مشغول در حوزه فعالیت های کشاورزی و سموم شیمیائی.
مسمومیت ها بیشتر از راه تنفس، تغذیه محصولات گیاهی با باقیمانده مجاز سم بالا واستنشاق بخارات سم می باشد وبه حالت آلودگی نیز بیشتر منشاء پوستی دارد البته این مسمومیتها ارادی و به اختیار انسان نمی باشد به نحوی است که خواسته یا نا خواسته در معرض سموم شیمیایی بوده و می باشد در اینجا برای تفهیم بهتر به علائم کلی مسمومیت ها اشاره می گردد.
علائم عمومی وخصوصی مسمومیت های حاد و مزمن ناشی از درمعرض قرارگرفتن باآفت کشهای مورد مصرف در کشاورزی ؛
افزایش ترشحات وبزاق دهان،انقباض برونشها،اختلالات گوارشی ،اسهال،لرزش، رعشه،ضعف عضلانی ، بی قراری ،عدم تعادل ، تیرگی دید ، فقدان حافظه ،افزایش ادرار ،ضعف عمومی ،تشنج ،صدادادن گوش ،تب ، اختلال در تکلم ، بی خوابی ،سستی ،هیجان ،افسردگی ،پریشانی ،سقط جنین ،احساس سوزش پوست ،خشکیدگی دهان ولب ،تهوع ،استفراغ ، خارش ،گرفتگی عضلات ،درد در ناحیه شکم ،اختلالات ژنتیکی و جنسی وده ها عنوان علائم دیگر ودر سطح پیشرفته با انجام آزمایش های ویژه خونی مثلاً افزایش یا کاهش آنزیم های کبدی و مواد آلکالاین .....
به عنوان مثال ؛ احساس سوزش پوست ،مورمور شدن پوست در استفاده از سم سومیسیدین از حالت های مسمومیت پوستی این سم است ، گیجی ،تهوع ،دردهای شکمی ،عوارض تنفسی ،خارش،اسپاسم عضلانی ، ضعف و خستگی از علائم مسمومیت های اتفاقی یا شغلی با علفکش های کلروفنوکسی است ودو گروه از حشرهکش ها یعنی گروه کلره و فسفره به طرز متفاوتی ولی بطور مستقیم سیستم عصبی را شدیداً تحت تأثیر قرار میدهند و چندین صد مورد این وضعیت که در بروشور فنی سموم شیمیائی بعنوان احتیاطات قید می گردد که نیاز به رعایت دارد نه فقط مطالعه.
یکی از مهمترین حقایق راجع به سموم کلره ،اثرات آنها به کبداست این اندام شگفت آورترین اندام بدن انسان بشمار می آید و از تنوع کار وضرورت اعمالش در بدن همتایی نیست ،کوچکترین صدمه به آن عواقب وخیمی را بدنبال خواهدداشت .کبدنه تنها مسئول تولید صفرا برای هضم چربیهاست بلکه دارای چندین نقش اساسی دیگر در بدن است ،اگرکبدازسوی حشرهکشی آسیب ببیند نه تنها قادر به حفاظت بدن در مقابل سموم نیست بلکه تمامی فعالیت های متعدد آن مختل وبروز سرطانها را آسان می کند.
خطرات کلی آفت کشها:
تحقیقات نشان داده است که سموم آفتکشها باعث سقط جنین، عدم رشد فکری، اثرات مخرب ساختمانی در بدن هنگام تولد و نقصهایی در اعمال و بافتهای بدن می شوند.
آفتکشها دارای اثرات مخرب و سمی روی اندامهای تولید مثلی، تداخل در اعمال هورمنی، عقیمی مردان و زنان و دوره های قاعدگی نامنظم در زنان هستند.
همچنین مشخص گردیده است که علفکش توفوردی برای دستگاههای تولید مثلی بدن مسمومسیت زا است بطوری که آزمایشات نشان داده است که بین این سم و کاهش تعداد اسپرم ، افزایش اسپرمهای بدشکل ارتباط مستقیم وجود دارد.
هم چنین ثابت گردیده است که زنانی که درمحیطی با آبهای آلوده به سموم زندگی می کنند درمقایسه با سایر افراد تاخیر قابل ملاحظه ای در رشد درون رحم دارند.
تحقیقات نشان داده است که سموم پاراکوات ،گروه سموم ارگانو فسفره، مانب و مانکوزب منجر به بیماری پارکینسون میشود. همچنین آشکار شده است افرادی که در حوالی مناطقی زندگی می کنند که در معرض آفتکشها قرار دارند احتمال بروز بیماری پارکینسون بیشتر است.در تحقیقات دیگری که روی کشاورزان انجام شده مشخص گردیده است که کشاورزانی که با قارچکشهای مانب و مانکوزب در تماس هستند اعصاب محیطی آنها نسبت به سایر افراد کندتر عمل می نماید.
تحقیقات روی جمعیتهای نمونه نشان داده است افرادی که در معرض علفکشها هستند 4 برابر و افرادی که در معرض حشره کشها هستند 3 الی 4 برابر احتمال بروز بیماری پارکینسون (فراموشی ) بیشتر است.
تحقیقات نشان داده است کودکانی که در هنگام رشد مغز در معرض غلظت خیلی کم سموم قرار دارند صدمات ثابت و پایداری در اعمال و و ساختار مغز آنها اِیجاد می شود. در برسیهای بعمل آمده در مکزیک روی کودکانی که در معرض سموم بودند نشان داد که انواعی از تاخیرات و کاستی ها در نمو مغز این کودکان در مقایسه با سایر همنوعان خود وجود دارد. همچنین ضعفهایی در نیروی فیزیکی ، تطابق طبیعی دست و چشم، و حافظه کوتاه مدت در این کودکان قابل مشاهده بود.
ارتباط بین بروز سرطان گلبولهای سفید خون و سموم ارگانو فسفره در تحقیقات اخیر محققین مورد تایید قرار گرفته است.
همچنین ارتباط بین سموم توفوردی ، آترازین و کاپتان با سرطان ام اس دی) در تحقیقات مشخص شده است و باغدارانی که در معرض این سموم هستند سه برابر سایرین احتمال بروز این نوع سرطان را دارند.
علفکشهای فنوکسی مانند توفوردی نیز در بروز سرطان بدخیم اس تی اس نقش دارند.و احتمال بروز افرادی که در معرض علفکشهای فنوکسی قرار دارند 10 برابر بیشتر از سایر افراد است.
وجود آفتکشها در آبهای زیرزمینی برای انسان بسیار خطرناک است و باعث اختلالات ناهنجار در سیستم عصبی، غدد درون ریزوسیستم ایمنی بدن می شوند. ترکیب آفتکشها و کودهای شیمیایی در آبهای زیرزمینی باعث ایجاد موارد بسیارخطرناکتردردر مقایسه با اثرات تک تک این مواد می شود.
تحقیقات بسیاری ارتباط معنی داری بین وقوع سرطان پروستات و مشاغلی که با علفکشها در ارتباط هستند به اثبات رسانده است.
سرطان پستان سالانه افزایشی به میزان 1 الی 2 درصد نشان می دهد و آلوده کننده های محیطی از جمله آفتکشها درافزایش بروز این نوع سرطان نقش عمده ای دارند. دریک تحقیق خاص ارتباط بین بروز سرطان پستان و و علفکش آترازین مشخص شده است.
سرطان تیرویید نیز از جمله سرطانهایی است که احتمال بروز آن در افرادی که در معرض علفکشهای فنوکسی قرار دارند بیشتر است.
درپایان بهتر وضروری است اشاره ای کوتاه به درجه سمیت سموم کشاورزی قوی و خطرناک که در منطقه مغان در سطح وسیع بدون در نظرگرفتن مسائل فنی وبهداشتی سموم وبویژه عدم رعایت فاصله آخرین سمپاشی تا برداشت را خاطرنشان شوم که ضرورت وپاسخی برای همه سئوالات ومسائل مربوط به سم در منطقه سبز مغان است.
سموم ذیل در بیشترین حد درمنطقه مورد استفاده قرار می گیرند که درجه سمیت پایینی دارند و در گروه سموم خطرناک برای انسان به شمار می آیند که نیاز مبرم به محافظت و مراقبت های ویژه دارد که متأسفانه به آب ، خاک و دانه ، میوه وصیفی جات منطقه هر ساله واردمی گردد..
نئورون ، سومیسیدین ، متاسیستوکس ، دانیتل ،اکاتین ،اندوسولفان ،دورسبان ،نواکرون ، کراکرون ، بنومیل ،کالکسین ، کاربندازیم ،مانکوزب ، ریدومیل ، لاروین ، سوین ، لیندین ، ترفلان ، لاسو،توفوردی و..........
در مورد فاصله آخرین سمپاشی تا برداشت یا چیدن محصول مثل خیار حداقل این زمان برای اکثر حشره کش ها یا قارچ کش ها کمتر از 3 روز نبوده و حداکثر زمان حتی برای بیشتر سموم رعایت فاصله دو هفته ای است ،آیا با برداشت خیار یا گوجه فرنگی که بعد از نصف روز سمپاشی شده این زمان رعایت می گردد هرگز نه ؟ مثلاً رعایت دوره کارنس برای سم متاسیستوکس 21 روز وبرای سم دانیتل در صیفی وسبزی 3-5 روز می باشد.
در خاتمه ضرورت یادآوری وتوجه همگان را به ماجرای پرمخاطره این مصرف بی رویه سموم شیمیائی به عنوان یک وظیفه کارشناسی خاطرنشان می گردم که آینده کودکانمان را جدی بگیریم، چونکه شاید سموم شیمیائی برای بالغین چندان عوارض قابل ملاحظه و فوری را بروز نمی دهند ولی برای خردسالان و کودکان تجمع مواد شیمیائی ازاوایل سنین کودکی که مصادف با اوج مصرف سموم شیمیائی از زمین و هوا در منطقه است، تفکرانگیز و مسئولیت بار است.
در دنیا تمام سعی ها برای کم مصرف نمودن این سموم شیمیائی است که به نوعی با سایر روش های مبارزه ای توأم گردیده است و سازندگان سموم شیمیائی سعی بر تولید سموم با دز مصرف پایین با تأثیر بیشتر هستند که به نوعی مشکلات زیست محیطی حداقل داشته باشد.
گفتنی است در حال حاضر هیچ سازمان بهداشتی در منطقه مسئولیت نظارت و کنترل آلودگی مواد غذایی ، محصولات کشاورزی ، میوه جات ، صیفی جات و سرمایه های ملی ( آب ، خاک و ...) را به عهده ندارد واستفاده های غیر اصولی و غیر منطقی روز به روز با ورود سموم خطرناک به منطقه دوچندان گردیده است و اگر روزی در ورودی های میادین میوه ، تره بار و حتی شهر از این محصولات نمونه برداری حدمجاز باقیمانده سموم صورت گیرد معلوم خواهد شد که به گذشتگان چه مصیبت و فلاکتی شده و آینده منطقه را چه خطری کمین کرده و چه سهمی از این محصولات تولیدی ( میوه جات ، محصولات جالیز ،صیفی جات و سبزی ) صلاحیت عرضه به بازار ومصرف مردم عزیز این منطقه کشاورزی را دارند ،
به امید روزیکه محیط زیستی عاری از مواد شیمیائی و هوایی سالم برای کودکانمان و آبی تمیز برای بقای عمر داشته باشیم ،سرمایه انسانی را فدای سودهای فلاکت بار و آنی تفکرات لحظه ای ننمائیم چون ما مسئول هستیم.
مهندس عسگر پوراصغر
ورمی کمپوست
با رشد روزافزون جمعیت، افزایش سطح رفاه وتنوع کمی و کیفی در مصرف مواد غذایی، توسعه صنایع تبدیلی و رشد پدیده شهرنشینی، دفع زباله و مواد زاید آلی به یک مشکل به ویژه در شهرهای بزرگ تبدیل شده است. امروزه فرآوری مواد زاید آلی به سه روش سوزاندن، دفن در محل های خاص و بازیافت یا استفاده مجدد انجام می پذیرد. روش بازیافت علاوه بر اینکه در حفظ محیط زیست و کاهش آلودگی موثر است میتواند مواد زاید را به عنوان مواد خام، مجددا در چرخه مصرف قرار دهد و از تخریب بیشتر محیط زیست پیشگیری کند. از بین انواع محصولات بازیافتی می توان به ورمی کمپوست ( vermicompost ) یا کمپوست کرمی که در کشورهای مختلف جهان با استقبال گسترده ای روبه رو شده است، اشاره کرد.
ورمی کمپوست، عبارت است از کود آلی بیولوژیک که دراثر عبور مداوم و آرام مواد آلی در حال پوسیدگی از دستگاه گوارش گونه هایی از کرم های خاکی و دفع این مواد از بدن کرم، حاصل می شود. این مواد هنگام عبور از بدن کرم آغشته به مخاط دستگاه گوارش (موکوس)،ویتامین ها و آنزیم ها شده که در نهایت به عنوان یک کود آلی غنی شده و بسیار مفید برای ساختمان و بهبود عناصرغذایی خاک، تولید و مورد مصرف واقع میگردد. بنابراین، ورمی کمپوست عبارت است از فضولات کرم به همراه درصدی از مواد آلی و غذایی بستر و لاشه کر مها.
ورمی کمپوست ماده ای شبیه به پیت ( peat ) است که به خوبی تغییر فرم یافته و ساختار، تخلخل، تهویه،زه کشی و ظرفیت نگهداری رطوبت آن در حد آلی می باشد.
تولید ورمی کمپوست تعداد ریز موجودات بیماری زای گیاهی( pathogenic microganisms ) را به شدت کاهش داده و بنابراین از این نظر برتری نسبی به کمپوست معمولی دارد. تولید کمپوست به عنوان یک فرآیند هوازی منجر به معدنی شدن ( mineralization ) نیتروژن می شود که در مورد تولید ورمی کمپوست، استفاده از کرم های خاکی باعث تسریع این روند می گردد. فرآیند هوموسی شدن که در مرحله رسیدگی ( Maturation stage ) کمپوست سازی اتفاق می افتد، در طول فرآیند تولید ورمی کمپوست،بزرگتر و سریع تر اتفاق می افتد. کود تولیدی در این روش به علت بالا بودن نسبت کربن به ازت ( C/N15 ) فاقدبوی نامطبوع و فعالیت حشرات مزاحم می باشد.
ولی مناسب ترین گونه برای تولید ورمی کمپوست، گونه Eisenia foetida بوده که به رنگ قهوه ای مایل به قرمز و کوچکتر از کر مهای خاکی معمولی می باشد.
گونه ایزینیا فتیوا که به آن کرم کود و کادیلاک کرم ها نیز گفته می شود، از بستری که شامل مواد نیمه پوسیده مانند کود گاوی، کود اسبی (کودها باید خشک باشند)، کاه و کلش غلات و برخی ضایعات و بقایای گیاهی می باشد، تغذیه میکند.
مزایای ورمی کمپوست
ü یک غذای کامل و متعادل برای گیاهان می باشد
ü با دارا بودن مواد هورمونی رشد و نمو گیاه را سرعت می بخشد
ü به نگهداری رطوبت در خاک کمک می نماید
ü رنگ، طعم، بو و کیفیت گلها، سبزیجات و میوه را بهبود می بخشد
ü حاصلخیزی خاک را افزایش می دهد
ü فاقد هرگونه آلودگی میکروبی می باشد
ü مواد بیوشیمیایی آن مقاومت گیاهان را به بیماری ها افزایش می دهد
خواص ورمی کمپوست
ü سبک و فاقد هرگونه بو
ü عاری از تخم علف های هرز
ü حاوی میکرو ارگانیسم هوازی سفید مانند از تو باکترها
ü بالا بودن میزان عناصر اصلی غذایی در مقایسه با سایز کودهای آلی
ü دارا بودن عناصر میکرو مانند آهن، روی، مس و منگنز
ü دارا بودن مواد محرکه که رشد گیاهی نظیر هورمون ها
ü قابلیت بالای نگهداری آب و مواد غذایی
ü فرآوری سریع تر از سایر کمپوست ها
ü عاری از باکتری های غیر هوازی، قارچ هاو میکروارگانیسم های پاتوژن
ü قابل مصرف در پرورش کلیه محصولات کشاورزی
ü تداوم گلدهی گونه های مختلف گیاهان تزیینی
ü حفظ رنگها و عطر گلها در طی زمان عرضه
ü افزایش نسبت اسانسها و مواد موثر در گیاهان دارویی
ü جلوگیری از زرد شدن و ریزش برگها
ü بهبود جوانه زنی بذرها
ü افزایش تداوم گلهای شاخه بریده در طی نگهداری در گلفروشی ها
ویژگی های عمومی:
ü افزایش مقاومت به استرس ها و تنش های محیطی
ü ارتقاء مقاومت در برابر پاتوژنها و عوامل بیماری زای خاک
ü کاهش و نهایتا حذف مصرف کودهای شیمیایی و مواد محرکه رشد خارجی
ü افزایش نسبت تبدیل جوانه های رویشی به زایشی
ü تشدید ریشه زایی و رشد قلمه ها
ü حاوی سطح بالایی از عناصر ضروری برای رشد گیاهان
ü تامین کننده عناصر اساسی در ایجاد عطر و طعم در محصولات کشاورزی
ü افزایش زمان انبارداری محصولات جمع آوری شده با حفظ کیفیت
موارد و نحوه مصرف :
بصورت عام مصرف ورمی کمپوست محدودیتی نداشته و مقادیر پیشنهادی بصورت عمومی و تجربی مورد آزمایش قرار گرقته است و مصرف بیش از مقادیر پیشنهادی نیز باعث سوختن گیاه نمی گردد.
گلدانهای آپارتمانی:
به عمق ۲ الی ۵ سانتیمتر خاک گلدان را برداشته و کود ورمی کمپوست را جایگزین نموده و با خاک سطحی مخلوط کنید.در صورت جابجایی گلدان معادل ۲۰% الی ۴۰% از حجم گلدان جدید را کود ورمی کمپوست و الباقی را با خاک معمولی مخلوط نمائید.
باغچه های خانگی :
1 تا 2 کیلو گرم کود ورمی کمپوست در هرمتر مربع ( بصورت مخلوط با خاک سطحی).
گلها با آبیاری زهکشی مانند بنفشه آفریقایی :
۲ تا ۳ قاشق کود ورمی کمپوست را در یک لیوان آب مخلوط و بعد ۲۴ ساعت، مایع بدست آمده را که ورمی تی (Vermi Tea) نام دارد را در ظرف زیر گلدان ریخته و گلدان را درون آن قرار دهید.
گیاهانی با ریشه غرق آبی مانند بامبو :
۲ تا ۳ قاشق کود ورمی کمپوست را در پارچه تنظیف پیچیده و به صورت تی بگ (Teabag) داخل گلدان آب قرار دهید.
صیفی جات:
۵/۱ تا ۵/۲ کیلوگرم کود ورمی کمپوست در هر متر مربع بصورت مخلوط با خاک سطحی به عمق ۱۰ الی ۱۵ سانتیمتر.
سبزی کاری:
مخلوط ۱۰% الی ۱۵% کود ورمی کمپوست با خاک گلدان یا خاک سطح باغچه، حداقل به عمق ۲ تا ۵ سانتی متر.
درختان همیشه سبز:
۳ تا ۵ کیلو گرم برای هر درخت به صورت چالکود.
نشا کاری و تکثیر:
۲۵ تا ۷۵ گرم برای هر نشا
نهال کاری:
۵۰۰ گرم برای هر نهال بصورت چالکود.
زمینهای زراعی:
۶ تا ۹ تن در هکتار بسته به نوع کشت و کیفیت خاک.
کود آلی گرانوله گوگردی- ارگانوسولفین
کود آلی گرانوله گوگردی- ارگانوسولفین
کود آلی گرانوله گوگردی ارگانوسولفین با انتقال عناصر غذائی به خاک (در صورت مصرف کافی) سبب کاهش مصرف کودهای شیمیائی گشته و بطور مطلوبی ساختار خاک را بهبود میبخشد. با مصرف آن ظرفیت جذب آب و سایر عناصر غذایی موجود در خاک افزایش مییابد. این کود علاوه بر موادآلی دارای ماده معدنی آلومنیوسیلکات (زئولیت) و نیز عناصر حیاتی ماکرو و میکرو (آهن، روی، پتاس، منگنز، مس، ازت، فسفر و ...) بوده و در تمامی شرایط اقلیمی آب و هوائی خاک مفید به فایده میباشد. ماده آلی موجود در این کود بصورت بیولوژیک تولید شده و بهمین دلیل عاری از هرگونه بذر علفهای هرز، تخم، لارو، حشرات و قارچهای بیماریزا میباشد.
میزان و نحوه مصرف:
زمان مصرف | مقدار مصرف کیلوگرم / هکتار | محصول |
قبل یا همزمان با کاشت بذر قبل یا همزمان با کاشت بذر قبل یا همزمان با کاشت بذر قبل یا همزمان با کاشت بذر قبل از باز شدن جوانهها قبل از باز شدن جوانهها قبل از کاشت و در طول دوره رشد گیاه | 300-500 500-1000 300-600 500-1000 400-600 100-200 گرم درهر مترمربع | غلات دانههای روغنی سبزی و صیفی چغندرقند پسته باغات میوه محصولات گلخانهای |
کود آلی پلت و گرانوله مرغی غنی شده
ترکیبی از کود مرغی و عناصر غذایی پرمصرف و ریزمغذی و یا به عبارت دیگر کود مرغی غنی شده با عناصر ماکرو و میکروی مورد نیاز گیاه است انتخابی مناسب و مقرون به صرفه جهت تأمین مواد آلی مورد نیاز باغات مزارع ، گلخانه ها و محصولات جالیزی می باشد
مواد آلی همچنین تأمین کننده بخشی از عناصر غذایی مهمی همچون ازت ، فسفر و پتاسیم می باشند . بدلیل تأثیر روی پی اچ و تشکیل کمپلکس ، موجب تحرک عناصر غذایی در خاک و جذب بهتر توسط ریشه می شوند و بدلیل افزودن ظرفیت تبادل کاتیونی سی ای سی موجب افزایش ظرفیت نگهداری عناصر غذایی می شوند
در خاکهای فاقد مواد آلی و بخصوص در خاکهای رسی بعلت فقدان فضاهای درشت و کندی سرعت نفوذ آب در خاک ، آب در سطح خاک جریان یافته و موجب فرسایش می گردد و پس از خشک شدن سطح خاک ، ایجاد سله از جوانه زدن بذور جلوگیری می کند .
از دیگر ویژگیهای مهم کودهای آلی ، تأثیر آنها در اسیدی کردن خاک و کاهش پی اچ آن می باشد . گاز کربنیک حاصل از تجزیه مواد آلی در واکنشهای شیمیایی خاک وارد شده و از این راه موجب کاهش پی اچ و حلالیت بیشتر عناصر غذایی در خاک می گردد .
کاربرد کود آلی پلت مرغی غنی شده دارای مزایا و اثراتی به شرح زیر می باشد :
بهبود ساختمان خاک
کم کردن جرم حجمی ظاهری و افزایش تخلخل خاک
تیره کردن رنگ خاک و جذب انرژی بیشتر
افزایش نفوذپذیری بعلت افزایش تخلخل
افزایش ظرفیت نگهداری آب خصوصا" در خاکهای شنی
کاهش چسبندگی خاکهای رسی
افزایش چسبندگی خاکهای شنی
تهویه بهتر بعلت افزایش تخلخل خاک
افزایش ظرفیت تبادل کاتیونی سی ای سی
کاهش موضعی پی اچ
افزایش خاصیت بافری
میزان مصرف
جالیز و زراعت 300 تا 700 کیلو در هکتار
در باغات یک الی چهار تن در هکتار میباشد بسته به سن و تاج درخت
کود نیترات آمونیوم آلی گرانوله 50٪
ویژ گی:
* جلوگیری از ایجاد شوری بیش از حد در خاکها
* افزایش جمعیت میکروبی مفید در خاک
* فاقد عناصر سنگین
* ارجحیت مصرف برای باغات میوه
* یونهای قابل جذب (نیترات و آمونیوم) بر مصرف کود شیمیائی اوره ارجح میباشد.
* در مراتع و دیمزارها مخصوصاً مناطق سردسیری مصرف کود آلی نیترات آمونیوم گرانوله در صورت تقسیط بسیار سودمند میباشد.
میزان و نحوه مصرف:
شرح | مقدار مصرف کیلوگرم/هکتار | محصول |
بصورت عمقی قبل از کشت با استفاده از عمیق کار یا شخم زیر خاک شود. | 200 در گیاهان زراعی | کود نیترات آمونیوم آلی گرانوله 50٪ |
آنالیز
پارامتر | درصد٪ |
نیترات آمونیوم | 50 |
ماده آلی | 30 |
ماده معدنی | 20 |