مقدار بذر مصرفی در هکتار
بذر مصرفی در هکتار در همه محصولات متفاوت و متغیر است
چرا که بذر مصرفی به عوامل بسیاری مرتبط می باشد که در
تعین میزان بذر مورد استفاده در هکتار موثرند .
برخی از عواملی را که در میزان بذر مصرفی در هکتار موثرند
را در زیر بیان می کنیم :
- جنس خاک ، کیفیت خاک و غنی بودن از لحاظ مواد غذایی و
کود و یا فقر کودی و کمبودها درخاک
- آب و هوای منطقه ای که محصول در آن کشت می شود .
- آب و رطوبت محیطی
- بیماریها و آفات موجود در خاک
- علف های هرز در مزرعه
- نوع و کیفیت بذر ( بذر کشاورزی معمولی ، بذر اصلاح شده ،
بذر هیبرید)
-قوه نامیه بذر
-نوع کشت ( از لحاظ سنتی یا مکانیزه بودن )
در ضمن هر اندازه در کاشت و انتخاب بذر و نوع آن دقت به
عمل آید مقدار بذر مورد نیاز به همان نسبت کاهش مییابد.
-مقدار بذرجعفری با توجه به نوع کشت و جنس خاک حدود
5/3 تا 6 و گاهی اوقات بین 8 تا 10 کیلوگرم در هکتار است .
-میزان بذر مصرفی کانولا در روش ردیفی حدود 6 تا 8 کیلوگرم
در هکتار و به صورت دست پاش حدود 10 تا 12 کیلوگرم می باشد.
-میزان بذر مصرفی اسپرس در یک هکتار حداکثر30 تا 50
کیلوگرم است. اگر با غلاف باشد این مقدارافزایش می یابد.
-میزان بذر مصرفی در لوبیای سفید و قرمز حدوداً 130-120
کیلوگرم در هکتار و برای لوبیا چیتی حدود 150 180کیلو
گرم می باشد.
-مقدار بذرمورد نیاز چغندر لبویی در هکتار به دو روش دست
پاش حدود 34 کیلو و در روش ماشینی خطی 15 کیلو میباشد .
-مقدار بذر مورد نیاز پیاز برای کشت در یک هکتار در روش
کشت مستقیم 6کیلو و در روش نشاء کاری 2 تا 3
کیلو می باشد .
-میانگین میزان بذر مصرفی کلزا در صورت وجود بستر بذر
مناسب، 5 تا 7 کیلوگرم در هکتار در روش کشت ردیفی و
7 تا 9 کیلوگرم در هکتاردر روش دست پاش.
-مقدار بذر لازم اسفناج برای هر صد مترمربع 200 گرم و
برای هر هکتار 20 کیلو میباشد .
-میزان مصرف بذر گوجه فرنگی برای یک هکتار نشاکاری
حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ گرم می باشد .
-مصرف بذر جو 100 تا 150 کیلو در هکتار و در کشت
دیم 65 تا 80 کیلو در هکتار است .
-مقدار بذرمورد نیاز سیب زمینی در هکتار 1800 تا دو
هزار و دویست کیلو میباشد .
-میزان بذر مورد نیاز برای کشت یک هکتارگل گاوزبان
حدود 14-15 و 8-5 کیلوگرم میباشد .
-میزان بذر مصرفی شبدر 20 تا 30 کیلوگرم بذر در
هکتار توصیه میشود.
-مقدار بذر مورد نیاز برای یک هکتار هویج 3 تا 5 کیلو گرم است .
-مقدار بذر مورد نیاز برای کشت یک هکتار کدو تخم کاغذی
5-4 کیلوگرم میباشد .
-میزان بذر مورد نیاز برای تولید نشاء یک هکتار گل
راعی –علف چای حدود 500 گرم است .
-مقدار بذر مورد نیاز برای کشت یک هکتار کدو مسمایی
5-7 کیلوگرم میباشد..
-مقدار بذرمورد نیازبرای کشت شلغم در یک هکتار
2تا 4 کیلو میباشد .
-مقدار بذر مورد نیاز اسفرزه برای یک هکتار زمین 7 تا5
کیلوگرم است .
-میزان بذر مصرفی برای زراعت کنجد 6 تا 7 کیلوگرم
بذر برای یک هکتار توصیه می گردد .
-مقدار 50 تا80 کیلو گرم بذر برنج برای یک هکتار زمین
کافی می باشد.
-مقدار بذر مصرفی آفتابگردان ۶ تا ۸ کیلوگرم در هکتار
می باشد.
-میزان بذر مورد نیاز برای یک هکتارزیره سیاه حدود 10-8
کیلوگرم میباشد .
-برای کشت یک هکتار آلوئه ورا (صبر زرد) به حدود 25 هزار
پاجوش نیاز است .
-مقدار بذر مورد نیاز برای یک هکتار همیشه بهار حدود
8-6 کیلوگرم است .
-مقدار قلمه مورد نیاز برای کشت یک هکتار آویشن
70000 قلمه میباشد .
-حدود 100هزار قلمه برای کشت یک هکتار نعناع
مورد نیاز است .
-مقدار بذر مورد نیاز برای کشت هر هکتار بابونه
5-3 کیلوگرم است .
-بذر مصرفی یونجه 25 تا 50 کیلوگرم در هکتار است.
-بذ ر مصرفی پنبه 30 تا 40 کیلوگرم در هکتار است.
-بذر مصرفی کرفس 1 الی 3 کیلوگرم در هکتار است.
-بذر مصرفی شاهی 8 تا 10 کیلوگرم در هکتار است.
-بذر مصرفی شوید 8 تا 10 کیلوگرم در هکتار است.
-بذر مصرفی کاهو 3 تا 5 کیلوگرم در هکتار است.
-بذر مصرفی گشنیز 20 تا 30 کیلوگرم در هکتار است.
-بذر مصرفی نخود فرنگی 120 تا 180 کیلوگرم در هکتار است.
-میزان بذر مصرفی کرچک 15 تا 30 کیلو گرم در هکتاراست .
-میزان بذر مصرفی بادمجان400تا 600 گرم در هکتار است .
-میزان بذر مصرفی سویا 60 تا 70 کیلو گرم در هکتاراست .
-میزان بذر مصرفی نخود 80 کیلو گرم در هکتار است .
-بذر مصرفی کلزا 5 تا 10 کیلوگرم در هکتار است.
-بطور معمول 120 تا 180 کیلو بذر گندم در هکتار مصرف می شود .
-بذر مصرفی خربزه 3 تا 4 کیلوگرم در هکتار است.
-بذر مصرفی لوبیا سبز120 تا 200 کیلوگرم در هکتار است.
-بذر مصرفی خیار 3 تا 4 کیلوگرم در هکتار است.
-بذر مصرفی باقالا 200 تا 300 کیلوگرم در هکتار است.
-بذر مصرفی ماش 80 تا 100 کیلوگرم در هکتار است.
-بذر مصرفی هندوانه 4 تا 6 کیلوگرم در هکتار است.
چرخه زندگی در خزه
خزه ها جورهاگ هستند ( هاگ های هم اندازه تولید می کنند )
گامتوفیت ( n) گیاه اصلی وشناخته شده است.
گامتوفیت شامل ضمائم برگ مانند ، محور ساقه مانند و ریزوئید است .
ازرویش هاگ ها دونوع گامتوفیت تولید می شود
اندام تولید مثل نر : آنتریدی
اندام تولید مثل ماده: آرکگن
آنتریدی باتقسیم میتوز آنتروزوئیدهارابه وجود می آورد ودرون آرکگن تخمزا تشکیل می شود.
آنتروزوئیدهای دوتاژکی خزه درآب شنا کرده وارد آرکگن می شوند، حاصل لقاح آنتروزوئید وتخمزا ،سلول تخم است . سلول تخم درون آرکگن رشد نموده، اسپوروفیت جوان راتشکیل می دهد.
اسپوروفیت برروی گامتوفیت ماده تشکیل واز آن استفاده می کندبه همین دلیل گفته می شود اسپوروفیت ،انگل گامتوفیت است .
اسپوروفیت جوان رشدکرده وبالغ می شود. اسپوروفیت بالغ شامل سه بخش پایه ، تار وکپسول است . کپسول همان هاگدان است . درون هاگدان باتقسیم میوز هاگ های هاپلوئید به وجود می آید .
ازرویش هاگ گامتوفیت های جدید تشکیل می شود به این ترتیب چرخه زندگی خزه تکرار می شود.
منبع: تنگستان
چرخه زندگی سرخس( نهانزادان آوندی )
درسرخس اسپوروفیت گیاه اصلی است ، اسپوروفیت بالغ سرخس شامل برگ شاخه ها وریزوم یا ساقه زیر زمینی است .
درپشت برگ شاخه ها لکه های قهوه ای مایل به نارنجی موسوم به هاگینه مشاهده می شود. هرهاگینه مجموعه ای از هاگدان های گرز مانند است.
درون هاگدان سلول های مادر هاگ دیپلوئید،باتقسیم میوز هاگ های هاپلوئید را به وجود می آورد. پاره شدن هاگدان ها منجربه آزاد شدن هاگ ها می شود.
ازرویش هاگ گامتوفیت تشکیل می شود .
گامتوفیت سرخس صفحه ای سبزرنگ وقلبی شکل است و پروتال نام دارد. پروتال زندگی مستقلی دارد . درسطح زیرین پروتال ابتدا آنتریدی سپس آرکگن تشکیل می شود .
آنتریدی تولیدآنتروزوئیدمی کند ودرون آرکگن تخمزا تشکیل می شود.
آنتروزوئیدهای سرخس که تاژک های متعدددارنددرآب شنا کرده به طرف آرکگن ها حرکت می کنند، وارد آرکگن شده وباتخمزاترکیب می شوند ، حاصل لقاح آنتروزوئید وتخمزا ، سلول تخم است .
ازرویش سلول تخم اسپوروفیت جوان تشکیل می شود . اسپوروفیت سرخس فقط در ابتدای رویش به گامتوفیت وابسته است ، سپس مستقل شده ، رشد نموده وبالغ می شود .
منبع:تنگستان
چرخه زندگی کاج
اندام های تولید مثلی کاج در مخروط ها تشکیل می شود . کاج دونوع مخروط دارد ، مخروط نر ومخروط ماده .
مخروط ماده شامل محورطولی وپولک هاست . در سطح بالایی هر پولک دو تخمک تشکیل می شود . مخروط نر نیز شامل محور طولی وپولک هامی باشد . درسطح زیرین هر فلس دوکیسه گرده تشکیل می شود .
درکیسه های گرده ، سلول های مادرمیکروسپور دیپلوئید باتقسیم میوز تقسیم شده ، چهار میکروسپور هاپلوئید رابه وجود می آورد .
هسته هرمیکروسپور دومیتوزمتوالی انجام داده چهارهسته تشکیل می شود .هرهسته تبدیل به یک سلول می شود .
به این ترتیب دانه گرده کامل می شود . میکروسپور یا دانه گرده همان گامتوفیت نر است . هردانه گرده رسیده شامل چهار سلول هاپلوئید است که عبارتند از یک سلول زایشی ، یک سلول رویشی ودوسلول پروتالی که دودیواره خارجی وداخلی آنهارا در احاطه می کند. دیواره خارجی در دوطرف مقداری از دیواره داخلی فاصله می گیرد ودوبال را ایجاد می کند .
پس ازتشکیل دانه گرده گرده افشانی انجام می شود . تخمک ها درسال اول نارسند . تخمک نارس کاج شامل یک پوسته ، سفت وپارانشیم خورش است .
در سال دوم تخمک ها می رسندبه این ترتیب که یکی از سلول های پارانشیم خورش به نام سلول مادر مگاسپور به روش میوز چهار مگاسپور را به وجود می آورد . سه تا از این سلول ها ازبین رفته ، مگاسپور باقی مانده با میتوز های متوالی یک بافت هاپلوئید به نام آندوسپرم را تشکیل می دهد . آندوسپرم همان گامتوفیت ماده است . درون آندوسپرم تعدادی آرکگن ودرون آرکگن ، تخمزا تشکیل می شود .
درطول این مدت براثر فعالیت سلول رویشی ، لوله گرده تشکیل شده که ازسفت عبور کرده وارد تخمک می شود .پس از تشکیل لوله گرده ، سلول رویشی تحلیل می رود. سلول زایشی با تقسیم میتوز دو آنتروزوئید را به وجود می آورد . آنتروزوئیدها از طریق لوله گرده وارد تخمک شده وبا تخمزای درون آرکگن ترکیب می شوند. به این ترتیب تخم تشکیل می شود . از رشد سلول تخم، رویان تشکیل می شود . رویان همان اسپوروفیت آینده است .
پس از لقاح ، تخمک تغییر کرده تبدیل به دانه می شود .دانه کاج شامل پوسته ، رویان وآندوسپرم است که اندوخته غذایی دانه را تشکیل می دهد. دانه کاج یک بال نیزدارد که به پراکنده شدن دانه کمک می کند .
درشرایط مساعد دانه می روید واسپوروفیت جدیدی را ایجاد می کند.
می توان گفت که اسپوروفیت کاج فقط در ابتدای رویش دانه به گامتوفیت وابسته است زیرا از آندوسپرم تغذیه می کند .
منبع: تنگستان
چرخه زندگی در گیاهان گلدار
گل اندام تولید مثلی در گیاهان نهاندانه است . یک گل کامل از چهار حلقه تشکیل شده است که عبارتند از: کاسبرگ ، گلبرگ، پرچم ومادگی .
پرچم اندام تولید مثل نر است وشامل دو بخش میله وبساک می باشد .مادگی اندام تولید مثل ماده است. واحد سازنده مادگی ،برچه نام دارد. هر برچه شامل کلاله ، خامه وتخمدان است . در هر بساک رسیده چهار کیسه گرده تشکیل می شود .
درون کیسه های گرده سلول های مادر میکروسپور دیپلوئیدباتقسیم میوزچهار میکروسپور هاپلوئید را به وجود می آورد . هسته میکروسپور باتقسیم میتوز دو هسته راایجاد کرده که تبدیل به دوسلول رویشی وزایشی می شوند . دانه گرده رسیده دارای دوپوسته خارجی وداخلی نیز می باشد که سلول های رویشی وزایشی رادربرمی گیرند. دانه گرده همان گامتوفیت نر است.
تخمک ها درون تخمدان تشکیل می شوند .تخمک نهاندانگان شامل دوپوسته، سفت وپارانشیم خورش است .
یکی از سلولهای پارانشیم خورش به نام سلول مادر مگاسپور که دیپلوئید است باتقسیم میوز چهار مگاسپور هاپلوئید را به وجود می آورد. سه تااز این سلول ها ازبین رفته، مگاسپور باقی مانده سه میتوز متوالی انجام داده به این ترتیب هشت هسته هاپلوئیدایجاد می شود. هر هسته به یک سلول تکامل می یابد. به این ترتیب کیسه رویانی که گامتوفیت ماده است درون تخمک تشکیل می شود .
در کیسه رویانی هفت سلول مشاهده می شود . سه سلول در قطب مجاور سفت قرار می گیرندکه یکی از آنها تخمزا ودوتای کناری سلول های سینرژید نام دارند.دروسط کیسه رویانی یک سلول درشت بادو هسته هاپلوئید ی به نام سلول دوهسته ای قراردارد. سه سلول دیگر که درقطب مقابل سفت قراردارند سلولهای آنتی پدال نامیده می شوند.
پس از گرده افشانی براثرفعالیت سلول رویشی لوله گرده تشکیل می شود. لوله گرده از سفت عبور کرده وارد تخمک می شود.
لوله گرده از سفت عبور کرده وارد تخمک می شود. سلول زایشی با تقسیم میتوز دو آنتروزوئید را به وجود می آورد.
آنتروزوئید اول باتخمزا لقاح می یابدوسلول تخم دیپلوئیدرابه وجود می آورد.آنتروزوئید دیگر باسلول دوهسته ای لقاح می یابدوسلول تریپلوئیدرابه وجودمی آورد. این نوع لقاح را لقاح مضاعف می گویند. لقاح مضاعف فقط در نهاندانگان انجام می شود .
ازرویش تخم دیپلوئید ،رویان وازرشدسلول تریپلوئید، آلبومن تشکیل می شود .
پس از لقاح ، تخمک تبدیل به دانه می شود . دانه نهاندانگان شامل پوسته ، رویان واندوخته غذایی است .
دانه در شرایط مساعد می روید واز رشد رویان گیاه اسپوروفیت تشکیل می شود .
ریشه:
ریشه گندم افشان و سطحی است. به گونه ای که 70 درصد ریشه گندم در عمق تنها 25 تا 30 سانتی متری سطح خاک قرار می گیرد. گندم طوقه ای در محل اتصال ساقه به ریشه دارد که از روی این طوقه از سطح خاک تعدادی برگ به وجود می آید. این برگ ها پس از رشد کردن وارد مرحله پنجه زنی می شوند. تعداد پنجه های روی هر بوته سه تا پنج عدد است. سپس گندم وارد مرحله ساقه دهی می شود. به طوری که در این مرحله هریک از پنجه ها تبدیل به یک ساقه شده و شرایط تولید دانه را دارند.
ساقه:
ساقه در گندم از تغییر شکل هر یک از پنجه ها به وجود می آید. ساقه ها توخالی و دارای گره هستند و در محل گره ها به حالت اسفنجی و توپر در می آیند که به ساقه حالت مقاوم در برابر شکستگی را می دهند. ارتفاع متوسط ساقه 130 سانتی متر است و تعداد گره ها بسته به شرایط محیط و خاک متفاوت هستند و به رنگ سبز می باشند که در جریان فتوسنتز نیز دخالت می کنند. معمولاً ساقه های اصلی بلندتر از پنجه ها هستند. در انتهای ساقه اصلی و ساقه های فرعی اندام زایشی یا سنبله گندم ظاهر می شود. ساقه ها گرد و سطح آن ها پوشیده از کرک است که مقاومت گیاه را در مقابل کم آبی و خشکی افزایش می دهد و از تبخیر و تعرق گیاه جلوگیری می کند.
برگ:
برگ ها در گیاه گندم از محل گره خارج می شوند و دنبرگ ندارند. به گونه ای که پنجک به طور مستقیم به ساقه متصل می شود و فاصله بین دو گره را می پوشاند. برگ نقش مهمی در فرایند فتوسنتز دارد و حفظ شادابی و طول عمر آن تأثیر معناداری بر میزان عملکرد گندم دارد. در محل اتصال برگ به ساقه سه زایده وجود دارد که دو زایده کناری را گوشوارک و زایده وسطی را زبانک می گویند. این زایده ها بی رنگ و شفاف بوده و پوشیده از کرک است و جدا از ایجاد مقاومت گیاه در مقابل تبخیر و تعرق برگ، زاویه قرارگرفتن برگ در ساقه را تعیین می کند. به آخرین برگی که روی ساقه ظاهر می شود برگ پرچم گفته می شود. طول هر برگ 10-20 سانتی متر و عرض آن 2/0 تا 5/0 است. تعداد برگ ها به تعداد گره های روی ساقه بستگی دارد که آن هم به رقم ژنتیک و خاک بستگی دارد.
اندام زایشی:
پس از رشد کامل ساقه، در انتهای ساقه اندام زایشی گندم که به آن سنبله و بعضی وقت ها به اشتباه خوشه گفته می شود به وجود می آید. به محور آن هم اصطلاحاً محور سنبله گفته می شود تعداد متفاوتی سنبلچه در طول محور سمبله قرار گرفته است که هر یک از این سنبلچه ها دارای تعدادی گلچه هستند که پس از باروری تشکیل دانه می دهند. در تعدادی از ارقام گندم تعداد گلچه ها حتی به 11 عدد هم می رسد. اما از میان این تعداد گلچه ها تنها تعداد محدودی بارور شده و به دانه می رود که این تعداد به عنوان یکی از علامت سؤال های علم فیزیولوژی است.
گرده افشانی:
پس از گرده افشانی و بارور شدن سمبلچه ها میوه های گندم به وجود می آید. هر میوه از چند قسمت تشکیل شده که از خارج به داخل عبارتند از پوشه و پوشینه. هر پوشینه هم خودش از دو قسمت تشکیل شده به نام پوشینه زیرین و پوشینه بالایی. در زیر پوشینه دو زایده وجود دارد که پوشینک نامیده می شود. دانه گندم کاملاً بیضی شکل است. طول دانه از بین 4-5/8 میلی متر و قطر آن 5/1-5/3 میلی متر متفاوت است. قسمت پایین دانه که به محور سنبلچه متصل است کاملاً کروی شکل است و جنین دانه گندم که در قسمت پایین دانه و در همین بخش قرار دارد کروی شکل است. قسمت بالایی دانه نوک تیز و باریک بود است. گندم هایی که در مناطق گرم و خشک دنیا رشد می کنند در قسمت بالایی دانه دارای کرک هستند.
بخشی از دانه که به محور سنبلچه متصل است به صورت شکاف فرورفته می باشد که از ریزش دانه گندم جلوگیری می کند و بخش مقابل آن به حالت برجسته دیده می شود. کرک های موجود در نوک دانه گندم مانع از خروج یکباره رطوبت از دانه شده و دانه را در برابر کم آبی و تبخیر و تعرق محافظت می کند. رنگ پوست دانه گندم از سفید یا زرد شروع شده تا به رنگ قهوه ای و قرمز دیده می شود. 80 درصد گندم های دنیا قهوه ای هستند. وزن هزار دانه گندم بین 15-55 گرم متغیر بوده که در ارقام زراعی بین 30-75 متغیر است. پس از آن که پوشینه ها در اکثر ارقام گندم تشکیل می شود از انتهای هر پوشینه زایده ای باریک و نسبتاً طویل به نام آریستات یا ریشک به وجود می آید که آخرین اندامی است که از این گیاه بیرون می آید و دارای کرک های بسیار ریزی است که وجود این کرک ها به جلوگیری از خروج آب از دانه کمک می کند و گیاه را در برابر خشکی مقاوم می کند.
این اندامک در فرایند فتوسنتز نیز دخالت داشته به طوری که حذف آن باعث کاهش عملکرد در گیاه گندم می شود. آخرین اندام مهم دیگر در گیاه گندم که در جریان فتوسنتز نقش زیادی ایفا می کند برگ پرچم است. برگ پرچم برگی است که به عنوان آخرین برگ بر روی ساقه ظاهر می شود.
ریشه اندامی از گیاه است که معمولا در خاک قرار دارد و موجب ثابت نگاه داشتن ساقه و اجزای آن میگردد. عمل مهم دیگر ریشه جذب آب و مواد غذایی اولیه نظیر آب و املاح مختلف از زمین بوده و همچنین ممکن است مواد غذایی مختلف درخود ذخیره کند. علاوه بر این اعمال اصلی ، ریشه نظیر ساقه رشد میکند و محل عبور جریانهای شیرههای غذایی است (شیره خام و شیره پرورده). با توجه به اعمال مشابه و غیرمشابهی که ریشه با ساقه دارد سبب میشود که در مواردی ساختمان متفاوتی نیز با آن داشته باشد.
اجزای مختلف ریشه
* کلاهک ریشه: قسمت کاملا انتهایی ریشه که کلاهک ریشه نامیده میشود. یاختههای کاملا راسی و خارجی کلاهک به تدریج و بطور دایم در اثر تماس با خاک و عوامل محیط زیست به صورت پوستههای نازکی میافتد و درعین حال بطور دائم نیز بوسیله یاختههای مریستمی راس ریشه ساخته شده به آن اضافه میشود.
* ناحیه نمو ریشه یا منطقه مریستمی: که در مقطع طولی آن را به نام مریستم نزدیک انتهایی ریشهها مینامند. سلولهای حاصل از این منطقه ضمن تمایز یابی سلولهای مختلف ریشه را بوجود میآورند.
* منطقه طویل شدن: یاختههای حاصل از تقسیم یاختههای مریستم ریشه در این ناحیه طویل میشوند.
* منطقه تارهای کشنده: منطقه تارهای کشنده ، که بیشتر مواد غذایی از این منطقه جذب گیاه اولیه میشود. ضمنا یاختههای داخلی همین منطقه تغییر شکل و ساختمان داده و موجب تشکیل بافتهای مختلف در ریشه میگردد. لذا این منطقه را ناحیه تمایزیابی نیز مینامند.
ساختمان داخلی یک ریشه جوان از خارج به داخل در مقطع عرضی
اپیدرم یا بشره یک ردیف یاختههایی است که از پروتودرم منشا میگیرد و تشکیل تارهای کشنده را نیز در بعضی از نقاط میدهد. در مواردی که محیط مرطوب باشد، تشکیل تار کشنده بیشتر و بهتر صورت میگیرد. تارهای کشنده یاختههای اپیدرمی هستند که در قسمتهای جانبی ریشه تشکیل میگردد. دیواره یاختههای تارهای کشنده نازک بوده و معمولا سلولز آن با مواد پکتیکی آغشته شده است. پروتوپلاسم یاختههای تار کشنده سرشار از آب بوده و دارای واکوئل بزرگ است. هسته معمولا در انتهای قسمت تار یا مویی یاخته میباشد.
کورتکس
داخلیترین لایه کورتکس ، آندودرم نامیده میشود، که معمولا از مشخصات بارز ریشهها است. آندودرم معمولا جدار نازک داشته به جز در قسمت دیوارههای شعاعی و عرضی یاخته که ضخیم شده و از نوع کوتینی یا سوبرین درآمده و اصطلاحا نوار کاسپارین نامیده میشود که رشته یا نواری است که کوتین یا سوبرین که دور تا دور یاختههای آندودرمی را در جهت دیوارههای شعاعی و عرضی یاخته فرا گرفته است.
دایره محیطیه
در مراحل اولیه از تکامل ریشه یک لایه مخصوص از یاختههای پارانشیمی از تغییر شکل لایه خارجی لایه زاینده استوانه مرکزی بوجود میآید. این لایه (دایره محیطیه) نسبتا به حالت غیر فعال مریستمی باقی میماند. تا هنگام فعالیت ثانویه ریشه از آن پس ریشههای جانبی از این منطقه منشا میگیرند. یاختههای خارجی آن منتهی به تشکیل لایه زاینده آوندی میگردد و قسمتهای دیگر موجب تشکیل لایه زاینده چوب پنبه میشود.
استوانه مرکزی
این ناحیه از قسمتهای داخلی حاصل از پروکامبیوم تشکیل میشود. در این حالت هیچگونه پارانشیم داخلی و مغزی در ریشه گیاهان دولپه دیده نمیشود. فقط در مواردی ممکن است در تک لپهایها دیده شود (پارانشیم مغزی). بعضی اوقات مجموعه دایره محیطیه و استوانه آوندی را که مجموعا از پروکامبیوم منشا میگیرند، یک واحد به نام استل مینامند. در ریشههای اولیه معمولا حبابهای اولیه به صورت توده مرکزی که با چند بازوی منشعب دیده میشود، تشکیل و ظاهر میگردد که بین هر دو انشعاب آوند چوبی را یک دسته آوند آبکشی اشغال میکند. بین این دو دسته آوند (چوبی و آبکشی) یک یا چند لایه سلول به نام لایه زاینده چوب آبکشی تشکیل میگردد. در گیاهانی که ساختمان پسین ریشه دیده نمیشود. یاختههای باقی مانده بین چوب و آبکش به تدریج اسکلرانشیمی میگردد.
به هر حال در بسیاری از ریشه گیاهان دولپه ، پارانشیم مغزی دیده نمیشود. اما بیشتر تک لپهایها و بعضی گیاهان علفی دولپه که دستجات آوند چوبی در مرکز به هم میرسند به صورت پارانشیمی باقی میماند و یک مغز پارانشیمی کاذبی تشکیل میدهند که در واقع با پارانشیم مغزی که در ساقهها دیده میشود، تفاوت کلی دارد. زیرا که پارانشیم مغزی در ساقه از مریستم زمینهای منشا میگیرد. حال آن که اگر پارانشیم مغزی در ریشهای دیده شود، از پروکامبیوم آوندی منشا گرفته است. بطور کلی آوند چوبی اولیهای که در ساقه دیده میشود در ریشهها نیز دیده میشود. با این تفاوت که آوندهای چوبی مارپیچی و حلقوی در ریشهها نسبتا نادرند. در حالی که در ساقه بیشتر دیده میشوند. ولی آوندهای آبکش اولیه در ساقه و ریشه هر دو همانند و یکسان است و هر دو دارای جسمهای غربالی یاختههای همراه و پارانشیم میباشند.
منشا ریشههای جانبی
ریشههای جانبی و یا انشعابات ریشه بطور کلی در بازدانگان و نهاندانگان از یاختههای دایره محیطیه منشا میگیرند. غالبا انشعابات ریشه از نقطه مقابل دستجات آوند چوبی اولیه منشا میگیرد. بنابراین میتوان گفت که به ازای آوندهای چوبی اولیه انشعابات ریشه یا ریشه جانبی خواهیم داشت. مثلا در چغندر که دو دسته آوند چوبی دارد، دو ردیف عمومی انشعاب ریشهای مشاهده میشود. سلولهای حاصل از فعالیت یاختهای ، مولد ریشه فرعی که از پریسیکل منشا میگیرد، در بافت کورتکس نفوذ کرده تا به بشره میرسد. در ضمن عبور سرانجام کشیدگی ، پارگی بافتهای مسیر خود را که در اثر ریشه فرعی و فشار مکانیکی میباشد، میشود.
ساختمان گیاه
از مجموع چند بافت یک اندام پدید میآید. در گیاهان دانهدار اندامهای رویشی و زایشی وجود دارند. اندامهای رویشی شامل ریشه ، ساقه ، برگ و اندامهای زایشی شامل گل ، میوه و دانه است. ریشه و ساقه را از آن جهت اندامهای رویا مینامیم که با جذب آب و نمکها و انجام فتوسنتز سبب ماده سازی ، رشد و رویش گیاه میشود. در گیاهان دانهدار محصول فعالیت اندامهای زایا تشکیل سلول تخم و سپس دانه است.
ریشه
به استثنای خزه گیان و چند گونه از نهانزادان آوندی که فاقد ریشهاند در بقیه گیاهان این اندام به شکلهای مختلف وجود دارد. در ریشه و ساقه نهاندانگان دولپهای دو نوع ساختار ممکن است وجود داشته باشد. ساختار نخستین و ساختار پسین. ساختار نخستین ، ساختمانی است که در ابتدا در ریشه و ساقه وجود دارد و ساختار پسین ، ساختاری است که در نتیجه رشد قطری ساقه و یا ریشه در این اندامها بوجود میآید. در واقع در گیاهان چوبی (غیر علفی) در نتیجه رشد و نمو قطری ، بافتهای جدیدی ساخته و به بافتهای قبلی ضمیمه میشود. این بافتهای جدید در مجموع ساختار پسین نامیده میشود. رشد پسین ریشه مربوط به فعالیت دو لایه زاینده کامبیوم و فلوژن است.
نقش ریشه
نقش اصلی ریشه در زندگی گیاه ، جذب آب و نکهای کانی و نگاهداری گیاه در خاک است.
انواع ریشه
بر حسب منشا تشکیل ریشه دو نوع ریشه راست و افشان تشخیص داده میشود. اگر منشا ریشه ، ریشهچه گیاه نباشد، چنین ریشهای را نابجا گویند. ساختار ریشه در ارتباط با نقش آن تغییر میکند و در نتیجه انواع ریشه ایجاد میشوند که عبارتند از: ریشههای ذخیرهای یا غدهای، ریشههای هوایی (مانند ریشههای نگاهدارنده ، ریشههای بالارونده یا چسبنده) ، ریشههای انگلی و ریشههای تنفسی.
آناتومی ریشه
ساختار بیرونی ریشه در پایین بخش تارهای کشنده به ترتیب از بالا به پایین عبارتند از: منطقه نمو ، منطقه مریستمی و کلاهک . در دولپهایها ، بافتهای مختلف ریشه از تکثیر سه یاخته بنیادی تشکیل میشوند. در بازدانگان ، بافتها از تکثیر دو یاخته بنیادی و در تکلپهایها از تکثیر پنج گروه یاخته بوجود میآیند.
ساقه
وظیفه ساقه
ساقه بخشی از محور اصلی گیاه است که نقشهای نگهداری ، هدایت ، تولید بافتهای جدید ، اندوختن مواد و فتوسنتز را به عهده دارد.
انواع ساقه
ساقه را از نظر محیط زندگی به سه گروه: ساقههای آبی ، ساقههای هوایی و ساقههای زیرزمینی تقسیم میکنند. ساقههای هوایی و زیرزمینی را به حسب طول عمر ، نوع گیاه و نحوه رشد به چهار گروه: ساقههای بازدانگان و دولپهایهای چوبی ، ساقههای گیاهان دولپهای علفی ، ساقههای گیاهان تکلپهای و ساقههای تغییر شکل یافته تقسیم میکنند.
بخشهای مختلف ساقه
در روی ساقه بخشهایی دیده میشوند که عبارتند: جوانه انتهایی ، جوانههای جانبی مولد برگ و گل ، اثر برگ ، اثر دسته آوند ، گره ، میانگره و عدسک (در شاخههای مسن) . جوانهها را بر حسب محل استقرار آنها بر روی ساقه به جوانههای انتهایی ، جانبی ، فرعی و نابجا تقسیم میکنند.
تغییر شکل ساقه
تغییر شکل ساقه اغلب با تغییر نقش آن همراه است. مهمترین ساقههای تغییر شکل یافته عبارتند از: ساقههای خزنده ، ساقههای زیرزمینی ، ساقه پیچنده ، ساقههای برگ نما ، ساقههای گوشتی و ساقه خارنما.
رشد ساقه
رشد ساقه به دو صورت طولی و قطری است. در قسمت انتهایی هر ساقه مریستم انتهایی قرار دارد که در اثر تقسیم و تمایز یاختههای آن سه نوع بافت مریستم نخستین به نامهای پروتودرم ، مریستم زمینهای و پروکامبیوم بوجود میآیند. پروتودرم بشره را تولید میکند. بافتهای نخستین پوست مغز و گاهی اشعه مغزی از مریستم زمینهای بوجود میآیند. پروکامبیوم از خارج آوندهای آبکش و از داخل آوندهای چوبی را ایجاد میکند.
برگ
بیشتر برگها دارای پهنک و دمبرگ هستند و در برخی نیام و گوشوارک نیز دیده میشود. نیام به بخش نسبتا پهن پایین دمبرگ گفته میشود که کم و بیش ساقه را دربرمیگیرد. گوشوارکها ضمایمی هستند که در محل اتصال دمبرگ به ساقه در بعضی گیاهان دیده میشوند. در ساختار پهنک سه بخش مشخص وجود دارند که عبارتند از: روپوست ، میانبرگ و دستههای آوندی . روپوست زبرین و زیرین پهنک را پوشانده است. این سلولها در بعضی نهانزادان آوندی مانند سرخسها دارای کلروپلاست هستند و به خاطر زیستن در ناحیه مرطوب لایه کوتینی نازکی دارند.
سلولهای روپوست خاستگاه انواع کرکها هستند. میانبرگ به پارانشیمی که بین روپوست زیرین و زبرین وجود دارد گفته میشود. در میانبرگ اکثر برگها دو نوع پارانشیم نردهای و اسفنجی وجود دارد. سلولهای میانبرگ اسفنجی بطور معمول کروی و سلولهای استوانهای زیر اپیدرم و در زیر آن سلولهای اسفنجی قرار میگیرند. در تکلپهایها میانبرگ معمولا اسفنجی است. دستههای آوندی رگبرگهای برگ را میسازند. هر دسته آوندی بوسیله غلاف آوندی احاطه میشوند. دمبرگ و نیام ساختاری مشابه پهنک برگ دارند.
گل
گل اندامی است که اعمال تولید مثلی گیاه در آن صورت میگیرد. هر گل از اندامهای پوششی و زایشی تشکیل شده است. کاسبرگها و گلبرگها اندامهای پوششی گل هستند که حفاظت همه بخشهای گل را بر عهده دارند. نافه و (مادگی و ساختمان آن|مادگی)) اندامهای زایشی گلاند. نافه گل مجموعهای از پرچمهاست که هر یک از پرچمها از میله و بساک تشکیل مییابند.
دانه گرده در اثر تقسیم میوز بوجود میآید و دارای دو هسته روینده زاینده است. مادگی از سه بخش تخمدان ، خامه و کلاله تشکیل شده است گلها از نظر ساختار متنوعاند و به صورت کامل ، ناقص ، نر و نرماده دیده میشوند. طرز قرار گرفتن گلها را روی شاخهها گل آذین مینامند تشکیل گل طی سه مرحله صورت میگیرد که یکی از علل تشکیل آن برداشته شدن عوامل خواب از روی مریستمهای خفته است.
میوه
فرآیند تولید مثل گیاهان گلدار با ظهور گل آغاز میشود و با تشکیل دانه پایان مییابد.پس از لقاح تخمک به دانه و دیوارههای تخمدان به صورت میوه تغییر شکل میدهند. تغییر شکل تخمدان به میوه ممکن است بدون عمل لقاح نیز صورت گیرد. تخمدان رشد یافته را میوه گویند. در بسیاری از میوهها بخشهای دیگر گل همراه با تخمدان رشد میکنند. تشکیل میوه عموما پس از گرده افشانی و لقاح آغاز میشود. بافت دیواره تخمدان ضمن تحولاتی فرا بر میوه را بوجود میآورد. که از سه لایه درونبر ، میانبر و برونبر تشکیل شده است. میوه گیاهان اصولا دو نوع هستند. میوههای ساده که از رشد یک تخمدان حاصل میشود و میوههای مرکب از رشد چند تخمدان حاصل میشوند.
دانه
بعد از لقاح مضاعف تخمک به دانه تبدیل میشود. دانه رسیده از سه بخش تشکیل شده است.
* پوشش دانه: که از یک یا دو پوسته تخمک بوجود میآید.
* آندوسپرم: که ممکن است به مقدار زیاد یا کم وجود داشته باشد.
* جنین: که از رشد آن گیاه جوان بوجود میآید. دانه پس از تشکیل وارد زندگی میشود تا شرایط لازم برای رویش آن فراهم گردد.
مقدمه
برخی از مورفولوژیستها برگ را ساقه تغییر شکل یافته که تقارن محوری خود را از دست داده و تقارن سطحی به خود گرفته است میدانند. بر طبق این نظر ، سطح تقارن برگ معمولا از رگبرگ و سطح آن گذشته ، آن را به دو قسمت مساوی تقسیم میکند. یکی از شواهد مورفولوژیستها دال بر اینکه برگ منشاش از ساقه است، برگهای گوآرئا از تیره سنجد تلخ است که مانند ساقه دارای جوانه انتهایی است و همراه با مراحل مختلف رشد گیاه در انتهای آن مرتبا برگچههای تازه ایجاد میشود. البته این امر یعنی رشد راسی برگ در تمام اندامهای برگی سرخسها عمومیت دارد ولی رشد آن نهاندانگان همیشه محدود و مخصوص به بخش میانی آن است.
پلی مورفیسم برگی
اشکال برگ با آنکه در یک گونه یا یک پایه گیاه معمولا یکنواخت و ثابت است ولی گاهی در برخی از گیاهان یک شکل و یکنواخت نبوده ، دارای دو یا چند شکل مختلف است که به آن حالت پلی مورفیسم برگی میگویند.
رشد و تغییر شکل ضمایم برگ
رشد پهنک برگ در بیشتر گیاهان محدود و در عوض رشد ضمایم آن مانند گوشوارکها ، نیام ، یا دمبرگ فوقالعاده است. به عنوان مثال نیام برگ در گیاهان تیره جعفری معمولا رشد فوقالعاده دارد. در آنقوزه از گیاهان این تیره وسعت و پهنای نیام چندین برابر پهنک برگ است. در بعضی از فیلودها تمامی پهنک برگ تبدیل به پیچک شده در عوض گوشوارکها با رشد خود جای آن را میگیرند. فیلودها نوعی برگند که از رشد و پهن شدن دمبرگ حاصل میگردند.
این نوع برگها ظاهرا شباهت به برگهای معمولی داشته ولی در ساختار تشریحی وضع دستههای آوندی آنها معکوس با برگها بوده ، سطح تقارن آنها نیز با برگهای معمولی فرق میکند. بزرگترین سطح تقارن در فیلورها در جهت عمودی واقع است. بعضی از گیاه شناسان پهنک برگهای گیاهان تک لپهای ، بخصوص گیاهان تیره گرامینه را که نیامی پهن ولی دمبرگ ندارند حاصل از تغییر شکل دم برگ دانسته آن را نوعی فیلور بشمار آوردهاند.
پیدایش برگ
در بیشتر موارد با رشد طولی همراه است. در ابتدای رشد ساقه هنگامی که برگها بسیار کوچکند در راس آن روی هم قرار داشته یکدیگر را کاملا میپوشانند و با رشد تدریجی ساقه است که آنها نیز رشد کرده ، از یکدیگر جدا شده ، وضعی افقی روی ساقه پیدا میکنند. برگها در گیاهان تک لپهای که غالبا پهن ، کشیده و دراز اند کمتر حالت افقی داشته ، تقریبا زاویهای نسبتا تند با ساقه پیدا کرده در امتداد آن قرار میگیرند.
سطح روی در این برگها که به طرف ساقه است و در اصطلاح سطح شکمی و سطح پایین که در جهت مخالف ساقه است سطح پشتی نام دارد. سطح پشتی در این برگها غالبا محدب و دارای رگبرگهای برجسته بوده ، رنگی روشنتر دارد. برگهایی که سطح پشتی و شکمی دارند برگهای دو وجهی و برگهایی که دو سطح آن ساختار درونی یکنواخت دارد، مانند برگ گیاهان تیره جعفری ، ثعلب و زنبق برگهای یک وجهی نام دارند. عدهای از گیاهان نیز برگهای چند وجهی دارند.
هتروفیلی در برگهای گیاهان
شکل برگ در هر گیاه معمولا ثابت است و یکی از اختصاصات ثابت گونههای گیاهی تقریبا وضع و شکل برگهای آنهاست. گاهی نیز دو یا چند شکلی در برگهای یک گیاه دیده میشود، این ناجور بودن برگها در برخی از گیاهان منشا ارثی داشته ، به اصطلاح ژنتیکی است مانند درخت پده که نوعی تبریزی است یا بعضی از سروهای کوهی که ناجور برگ هستند در این سروها شکل برگهای شاخه جوان و مسن باهم تفاوت دارند در بعضی از گیاهان ناجور بودن برگها به علت تاثیر شرایط محیطی است. مثلا آلاله آبی دارای دو نوع برگ است.
برگهای هوایی آن دارای پهنک و برگهای درون آب آن فاقد پهنک و غوطهور در آب است. در گیاهان آبزی دیگر نیز برگها تغییراتی متناسب با محیط زیست آبی پیدا میکنند. مثال دیگر از گیاهان ناجور برگ تیرکمان آبی است که دارای سه نوع برگ غوطهور ، شناور ، برگ هوایی است. هتروفیلی در غالب گیاهان نهاندانه و حتی در سرخسها و نهانزادان آوندی کم و بیش دیده میشود.
تغییر شکل برگ
علاوه بر تاثیر محیط در تغییر شکل برگ ، نوع کار و وظیفه نیز ممکن است سبب تغییر شکل پهنک یا ضمایم آن به صورت خار شده یا با اندوختن مواد تبدیل به عضو ذخیرهای گیاه شوند. مانند برگهای زیر زمینی پیاز ، در بعضی از گیاهان برگها متورم شده ، محل ذخیره آب میگردند. دمبرگ در برگهای سکوله خیز (تراپاناتانس) و برخی از گیاهان آبزی دیگر حالت اسفنجی پیدا میکند. سالوینیا ناتانس که یک سرخس آبزی است و سه برگ دارد برگ پایین آن تبدیل به ریشه شده ، مواد غذایی محلول را از آب جذب میکند.
رگبندی برگ
پراکندگی دستههای آوندی در پهنک برگ را ، رگبندی برگ میگویند. رگبندی برگ در دو گروه از گیاهان دو لپهای و تک لپهای از نهاندانگان باهم متفاوت است. در دو لپهایها رگبرگ اصلی پس از آنکه از دمبرگ دارد پهنک شد در آن انشعابات زیاد پیدا کرده ، تشکیل شبکه درهم و پیچیدهای از رگبرگها را که به آن شبکه رگبرگهای فرعی میگویند، میدهد. در گیاهان تک لپهای برگها غالبا فاقد دمبرگ بوده ، رگبرگهای آنها بطور موازی از نیام وارد پهنک شده تمام طول برگ دراز و تسمهای شکل آنها را بدون انشعاب طی کرده ، به این شکل سبب استحکام برگ و مانع پارگی آن میگردند.
عده کمی از تک لپهایها مانند بعضی از نخلها و ازملک و گل شیپوری برگها مانند دو لپهایها رگبرگ منشعب دارند. در بین دو لپهایها نیز برخی از گیاهان مانند بارهنگ و گلبرگهای موازی دارند. در گروه بازدانگان رگبرگها غالبا مستقل و فاقد انشعاب هستند برگها بطور کلی دارای دو نوع انشعاباند.
انشعاب شانهای
در این حالت رگبرگهای فرعی موازی هم از رگبرگ اصلی یا میانی برگ جدا شده به طرف کناره برگ رفته در انشعابات بعدی خود تشکیل شبکهای در هم میدهند، مانند انشعابات شانهای یا پر مانند رگبرگ در راش و غیره.
انشعابات پنجهای
این نوع انشعابات رگبرگ را بطور روشن در برگ مو و چنار میتوان دید، در انشعاب پنجهای ، رگبرگ اصلی به محض ورود به پهنک در همان ابتدا به صورت پنجهای منشعب شده ، انشعابات آن تا انتها و کنارههای برگ میرود. در انشعابات پنجهای رگبرگ اصلی را از رگبرگهای فرعی نمیتوان تشخیص داد.
آرایش و نظم برگ روی ساقه
نظم و آرایش برگ را در طول ساقه فیلوتاکسی میگویند. فیلوتاکسی از دو کلمه یونانی فیلون به معنی برگ و تاگزیس یعنی نظم و ترتیب گرفته شده است ترتیب قرار گرفتن برگ در هر گره یا در هر بند ساقه همیشه یکسان و ثابت بوده و هیچگاه آرایش برگ به چگونگی موقعیت رشد ساقه یا میان گره آن ارتباط ندارد. بنابراین هر گیاه یا هر گونه گیاهی دارای نظم برگی (فیلوتاکسی) معین و مشخص است.
نظام اصلی آرایش برگ روی ساقه
نظم چرخهای
فراوانترین نوع فیلوتاکسی است که در عده زیادی از گیاهان عمومیت دارد. در این نوع آرایش دو یا چندین برگ در هر گروه ساقه ظاهر شده ، تشکیل چرخهای از برگها را میدهند. هر برگ یک چرخه معمولا با برگ چرخههای متوالی پایینی و یا بالایی خود حالت متناوب داشته ، به عبارت دیگر برگهای هر چرخه دارای نظم تناوبی با برگهای چرخه دیگر هستند. تعداد برگهایی که در آرایش چرخهای در هر گره ساقه تشکیل یک چرخه رای دهند ، در گیاهان مختلف متفاوت است و شماره آنها با نوع گیاه ارتباط دارد.
فراوانترین نوع آرایش چرخهای حالتی است که در آن در هر گره ساقه فقط دو برگ مقابل هم وجود دارد که آنرا چرخه دو تایی گویند. مانند یاس ، تیره نعناع برخی دیگر از گیاهان ، چرخه سه برگی داشته و به اصطلاح تریم یا سه تایی هستند مانند خرزهره ، الودآ. عدهای از گیاهان چرخههای چهار برگی دارند، یعنی تترامر یا چهار تایی هستند که تعداد گیاهانی که در هر گره چهار برگ دارند محدود است مانند خانواده روناس و گیاهان آبزی هیدریلا.
نظم تناوبی
در این نظم در هر گره ساقه فقط یک برگ وجود دارد آرایش تناوبی خود شامل دو نوع کلی زیر است.
* نظم خطی: در این آرایش برگها بطور متناوب روی دو خط موازی مقابل هم در دو طرف ساقه یا روی چند خط موازی هم قرار میگیرند حالت اول را تناوب دو تایی میگویند که مخصوص گیاهان تک لپهای است. و در لپهایها به ندرت دیده میشود مثل برگ درخت نارون. خطوط نظم اگر بیش از دو یعنی سه یا چها یا چند تایی باشد آرایش برگ را سه نظمی یا چند نظمی میگویند.
* نظم خمیده یا مارپیچی: خطوط نظم ممکن است بجز راست و شکسته خمیده باشند، که به آن سری فیلوتاکسی خمیده یا مارپیچی گویند. بهترین نوع از این سری فیلوتاکسی را میتوان در گیاهان تیره زنجبیراسه دید. در این گیاهان برگها روی یک خط خمیده یا مارپیچی به طول ساقه قرار دارد.
منبع:ویکی پدیا
کاشت، داشت و برداشت هویج
هویج گیاهی است دو ساله از خانواده چتریان؛ یعنی در سال اول تولید ریشه
ضخیم و قابل استفاده غذایی کرده و در سال دوم از وسط برگ های آن که به
شکل روزت و از روی طوقه ریشه می رویند شاخه گل دهنده ظاهر می شود.
این شاخه تا ارتفاع 60 تا 90 سانتیمتر رشد می کند و پس از
تلقیح که بوسیله حشرات انجام می گیرد تولید بذر می کند. موطن اصلی هویج
در اروپا و شمال آفریقا و آسیا می باشد و پارهای از انواع آن در آمریکای شمالی
و جنوبی یافت می شود.
هویج ، گیاهی است دوساله که ریشه آن عمودی بوده و قسمت وسط ریشه
گوشتی وخشبی و به رنگ زرد میشود که هویج مصرفی را تشکیل میدهد.
به هر میزان که این قسمت ظریف تر و ضخامت آن کمتر باشد ، هویج مرغوب
تر خواهد بود .
برگ های این گیاه دندانه دندانه و ساقه گل آن درسال دوم ظاهر میشود .
برای مصرف ، محصول هویج ، در سال اول و یا فصل زراعتی اول برداشت
می شود و به منظور بذرگیری درسال دوم مورد استفاده قرار میگیرد .
گل های این گیاه، سفید رنگ و ریز می باشند که در سال دوم به صورت چتری
از داخل غلافی در راس ساقه گل خارج می گردند
زمان کاشت
عمق کاشت | ||||
عمق کاشت بذر در حدود ۳ سانتىمتر باید باشد. مخصوصاً وقتى از علف کش قبل از سبز شدن هویج استفاده مىشود.
|
آب و هوا و خاک :
هویج ، در هر آب و هوا و خاکی می روید .
ولی در زمین های نرم و عمیق بهار نتیجه می دهد .
برای آن که ریشه هویج که همان قسمت خوراکی و مورد استفاده گیاه است صاف
و خوش ترکیب باشد ، بایستی در زمین هائی به گشت آن پرداخت که اجسام سخت
مانند : سنگ وگیاهان نپوسیده در زمین نباشد.
زمین مورد استفاده برای کشت هویج احتیاج به مقدار کافی مواد غذائی (کود ) دارد .
بایستی محل کاشت این گیاه را با کودهای لازم تقویت نمود .
در صورتی که بخواهند کود حیوانی به خاک بدهند ، بایستی در پائیز سال قبل اقدام
گردد تا کود کاملا پوسیده شود .
روش کاشت :
این گیاه وسیله بذر تکثیر می شود . بذر هویج کوچک و به رنگ های خاکستری و
سبز و معطر می باشد . شکل بذر هویج کمی محدّب و دارای خار است و اغلب این
خارها موجب می شوند که چند بذر به هم بچسبند . به همین علت بایستی
در زمان کاشت ، بذرها را کمی به یکدیگر مالید تا ازهم جدا شوند .
طرز کاشت هویج به صورت خطی و یا دستپاش می باشد . در هردو صورت بایستی
پس از سبز شدن گیاه ، زمین را ازعلف های هرز وجین کرد و در صورت لزوم هویج ها
را تُنُک کرد . در صورتی که بذر هویج و تربچه را به نسبت مساوی باهم مخلوط نموده
بکارند ، همزمان با سبز شدن هویج ها تربچه ها قابل برداشت می شوند و چون تربچه
را برداشت می کنند خود به خود فضای لازم برای رشد و نمو هویج باز می شود و
از یک زمین در یک زمان دو استفاده شده است . در طریقه خطی ، فاصله بین خطوط
۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر مناسب است و بایستی دقت شود که روی بذرها زیاد خاک داده
نشود . از زمان کشت بذر ، تا برداشت محصول هویج نسبت به انواع زودرس و دیررس
۳ تا ۶ ماه به طول می انجامد .
مقدار بذر
مقدار بذر یا تراکم باید طورى باشد که زمین بهسرعت پوشیده شود و در ضمن بدون تنک کردن محصول با کیفیت خوب بهدست آید. بنابراین مقدار بذر براى هویج ۵ تا ۷ کیلوگرم در هکتار توصیه مىشود.
تناوب
|